رسول خدا می‌فرماید در وجود انسان پاره گوشتی است که اگر سالم و صحیح باشد همه اعضا و جوارح به دنبال آن سالم خواهند بود. و اگر فاسد باشد همه اعضا و جوارح فاسد خواهند شد. این پاره گوشت قلب است. امام صادق می‌فرماید قلب یک فرمانده است و همه اعضا و جوارح فرمانبر هستند، اگر قلب خوبی‌ها را بخواهد همه اعضا و جوارح مجری خوبی‌ها هستند، اگر بدی‌ها را بخواهد اعضا و جوارح هم مجری بدی‌هایی که او می‌خواهد هستند.
آنقدر که قرآن مجید و روایات و دعاها مسئله قلب را مطرح کردند و اهمیت دادند به این عضو به این مقدار عضوی را مطرح نکردند، کار قیامت مردم هم یا با قلب سر و سامان دارد یا با قلب خراب است و نابود است. یَوْمَ لاٰ یَنْفَعُ مٰالٌ وَ لاٰ بَنُونَ ﴿الشعراء، 88﴾ إِلاّٰ مَنْ أَتَى اَللّٰهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ﴿الشعراء، 89﴾ پول و فرزندتان را قیامت به رخ من نکشید پولتان اولادتان، سودی به حال شما ندارند، آنها یک مکلف مستقلند شما هم یک مکلف مستقل، نه بدی‌های شما را روی دوش اولادتان بار می‌کنیم نه بدی‌هاش آنها را روی دوش شما، و لا تزر وازرة وزر اخری.
احدی در قیامت بار سنگین کسی را برنمی‌دارد، تنها چیزی که قیامت به شما سود می‌دهد قلب سالم است، یعنی قلبی که آلوده به نفاق، به کفر، به شرک، به کینه، به حسد، به بخل و به ریا نباشد آراسته باشد به ایمان به پروردگار، ایمان به انبیا، ایمان به قرآن، ایمان به ائمه طاهرین.
در قرآن و روایات یک بحثی که مطرح است بحث حیات و مرگ قلب است، آدم زنده است دارد زندگی می‌کند ولی قلبش مرده است یعنی قلب ضربان ظاهرش را دارد ولی ضربان معنوی ندارد برای خدا نمی‌زند باز و بسته می‌شود ولی برای هوای نفس برای شیطان ، امیر المومنین این قلب را که در نهج البلاغه توصیف می‌کنند می‌گویند صاحب این قلب قیافه آدمیزاد است ولی قلب قلب حیوان،که یک قلب مرده‌ای است. چه می‌شود قلب می‌میرد؟ آیات و روایاتمان می‌گویند گناه و ادامه گناه، یک وقت آدم یک چند روز گناه می‌کند بعد پشیمان می‌شود جبران می‌کند، نه این چند روز گناه قاتل دل نیست که در آن چند روز هم ممکن است هر یک باری که گناه می‌کند توبه کند و توبه جدی هم بکند ولی دوباره دچار گناه شود. که یک کسی به امیر المومنین گفت اگر یک نفر هی دچار گناه شود و هی توبه کند، مثل همین آدم که گنهکار حرفه‌ای نیست شغلش گناه نیست خطا می‌کند اشتباه می‌کند ضعف نشان می‌دهد، گفت این چند بار گناه و چند بار توبه چی می‌شود؟ فرمود هیچی هر باری که گناه می‌کند کار بدی می‌کند هرباری که توبه می‌کند خدا می‌بخشد، فکر نکن اگر یک نفر ده روز پنج روز یک ماه یک سال، دچار صد تا گناه شد و صد تا توبه این دیگر باید برود جهنم آنی که توبه می‌کند معلوم می‌شود قلبش نمرده، علامت مرگ قلب تداوم گناه است، بیست سال، سی سال، پنجاه سال، ثُمَّ کٰانَ عٰاقِبَةَ اَلَّذِینَ أَسٰاؤُا اَلسُّواىٰ ﴿الروم‏، 10﴾ سرانجام کار کسی که شغلش را گناه قرار داده أَنْ کَذَّبُوا بِآیٰاتِ اَللّٰهِ این است که همه چیز را منکر می‌شود می‌گوید من خدا را قبول ندارم، قرآن را قبول ندارم، نبوت را قبول ندارم، بهشت و جهنم را قبول ندارم احکام را هم قبول ندارم، نماز را قبول ندارم روزه را قبول ندارم و از همه بدتر که گناه ویران‌کننده خانواده‌ها و دین و اخلاق مردم است می‌گوید حجاب را قبول ندارم چرا اینقدر اصرار می‌کنید روی من و موی من و زیبایی‌های من را دیگران نبینند من می‌خواهم همه من را ببینند، می‌گوییم خدا نمی‌خواهد همه ببینند، می‌گوید به خدا چه ربطی دارد؟ این آیه قرآن است.
أَنْ کَذَّبُوا بِآیٰاتِ اَللّٰهِ همه آیات خدا را تکذیب می‌کند این را می‌گویند قلب مرده، آیا قلبی که مرده است راهی برای زنده شدن دارد؟ وقتی عیسی ابن مریم با فوت دهانش مرده را زنده کند خب قلب مرده قطعا به زنده شدن نزدیک است، آنی که می‌دمد به قلب مرده و قلب مرده را زنده می‌کند دم پروردگار است، دم اولیا الهی است، آن قلب مرده را زنده می‌کند، در عالم برای پروردگار کار نشد ندارد، شدنی است، خیلی قلب‌های مرده در زمان انبیاء، در زمان ائمه، زنده شدند.
یک کسی رفیقش را آورد پیش امام صادق گفت یابن الرسول الله کارمند بنی امیه بودم دیگر بدانید که وضع من سی چهل ساله چی بوده، تمام پولهایم حرام، خانه حرام، زمین حرام، ملک حرام، لباسهایم حرام، خوراک‌هایم حرام، راهی برای زنده شدن من هست؟ فرمود بله مگر اینکه یک دروغگو بیفتد وسط بگوید خدا در خانه‌اش را به روی تو بسته ناامید کند انسان را، در روایاتمان دارد یکی به یک گنهکاری گفت والله دیگر خدا تو را نمی‌آمرزد خیلی کارت سنگین است به پیغمبر زمان پیغام رسید برو به آنی که قسم خورد من آن گناهکار را نمی‌بخشم بگو آن را بخشیدم تو را نمی‌بخشم، برای چی بنده من را از در خانه من رد کردی؟ تو چه کاره من هستی که قسم خوردی نمی‌بخشم مگر کار من دست توست؟ بله راه دارد.
یکی از مهمترین راه‌های زنده شدن قلب را امیر المومنین ارائه کرد، یک روزی فرزند بزرگوارش امام مجتبی را صدا زد و فرمود حسن جان یک پدری که در مرز رفتن است، دیگر ماندنی نیست، دارد به تو مطالبی را می‌گوید، یک جمله‌اش این بود امام معصوم به یک امام معصوم دیگر دارد می‌گوید حسن جان می‌خواهی دل مرده زنده بشود، برو بنشین پای زبان پاکان، پای زبان اولیاء خدا، پای زبان انسان‌های واجد شرایط موعظه گوش بده، این موعظه‌گران آدم‌های بی‌توقعی هستند، چیزی از شماها نمی‌خواهند همه توقعشان این است به این مطالب زنده‌کننده دل گوش بدهید عمل بکنید برنده شوید همین.
پیغمبر می‌فرماید نیکوترین موعظه، رساترین موعظه، بهترین موعظه، موعظه خداست یک وجود مقدسی که به ما جز نظر لطف، نظر رحمت، نظر کرامت، نظر هدایت، نظر دستگیری، ندارد، عمق حرفش هم این است بیا بهشتت دهم نرو تو در نار نرو جهنم، دوست ندارم بروی جهنم، وَ لاٰ یَرْضىٰ لِعِبٰادِهِ اَلْکُفْرَ ﴿الزمر، 7﴾ راضی نیستم بروی جهنم، داری خودت خودت را جهنمی می‌کنی من از تو هم ناراضی می‌شوم من راضی نیستم بروی جهنم اما حالا که خودت داری خودت را جهنمی می‌کنی من از تو هم بدم می‌آید من این راه را برای تو نساختم، من یک دانه جاده دارم صراط مستقیم اولش دین است آخرش هم بهشت است، دیگر جاده دیگر ندارم. جاده به سوی جهنم از طرف تو ساخت خودت است و بدان عالم، هوای نفست است و شیاطین من آنجور جاده ندارم نرو. بروی از تو هم بدم می‌آید. چه می‌خواهی هر چه می‌خواهی من دارم بیا از خودم بگیر دنبال گناه برای چه می‌روی؟
به موسی ابن عمران گفت نمک آشت هم به من بگو بهت بدهم تمام در و تخته‌ها دست من است من جور می‌کنم، ما عادت نکردیم با خدا رفاقت کنیم، بلد نشدیم چطوری با او حرف بزنیم، اگررفیقش شویم اگر بلد باشیم حرف بزنیم، او بهترین رفیق است. بهترین گوش بده است، بهترین عمل‌کننده است، بهترین محبت‌کننده است، مفصل هم نیست این نصیحت اما خیلی باارزش است، یابن آدم کسی که یقه برای پول پاره می‌کند، وقت و دین و عقل و فکر و عمر و همه چیزش را می‌گذارد برای پول، زن و بچه‌اش مردند که یک بار با او نهار بخورند با او شام بخورند، یک دو روزی بروند مسافرت وقت ندارد، یک سال یک دانه شب احیا دارد معلوم نیست کدام یکی از این سه شب است وقت ندارد آن یک شب هم بیاید. همش دنبال دنیا. دنبال پول. هر چی دارد به پول نزدیک می‌شود از من دور می‌شود، چه خبرت است، پسر آدم مال هفتاد میلیون را داری می‌بری باز هم سیر نمی‌شوی این همه را به خاک سیاه نشاندی باز هم سیر نمی‌شوی؟ بندگان من حق ندارند، سهم ندارند، زن و بچه مردم سهم در این پول ندارند؟
ای حریص بر دنیا به چنان مشکل و گره غیر قابل باز شدنی در آخرت دچار شوی که آن سرش پیدا نیست. با این دنبال دنیا رفتنت چنان دلت را دچار غصه می‌کنم که هیچ طبیبی بلد نباشد علاج بکند تا کنار دلار از غصه بمیری، سکته کنی، داغون بشوی،ابدا هر چی بدوی گرفتار و نیازمندی‌ات می‌کنم سیر نمی‌شوی، گداتر از همه تو را قرار می‌دهم که دائم دستت دراز باشد هی بگویی می‌خواهم، می‌خواهم،دچار آرزوهای دور و درازت می‌کنم که به یکیش دسترسی پیدا نکنی.
یابن آدم ، هر روز که آفتاب غروب می‌کند یک روز از رشته طولانی عمرت کم می‌شود،و حالیت نیست چه بلائی دارد به سرت می‌آید چون هی کم می‌شود کم می‌شود یک مرتبه می‌بینی ملک الموت بالای سرت است و هیچ کاری هم دیگر نمی‌توانی بکنی و شصت سال است صبحانه و نهار و شامت را دادم یک بار درست و حسابی از من سپاسگزاری نکردی. کدام صبحانه‌ات را لنگ گذاشتم؟ برای چی بیدار نمی‌شوی؟ یک گوشه مالت که کم می‌شود برمی‌گرید می‌گویی این خدا هم خدا نشد من هفتاد سال است دارم نانت را می‌دهم حالا یک خرده از مالت کم شده دیگر من خدا خدا نیستم، یابن آدم هیچ روز جدیدی بهت نمی‌رسد مگر روزی تازه من به تو می‌رسد، هر روز هر سال میوه تازه، سبزی تازه، صیفی‌جات تازه، دائم دارم تازه به تازه در حلقت می‌ریزم هر روز، روز سیرت می‌کنم، اما شب ملائکه پرونده‌ای که از تو برای من می‌آورند همش گناه است، همش بدی است، سیرت می‌کنم شب ملائکه پرونده‌ات را به من ارائه می‌دهند یا ربا خوردی، یا دروغ گفتی یا تهمت زدی، یا آبروی مردم را بردی یا با بی‌حجابی صد تا جوان را سرنگون در شهوات حرام کردی، روزی مال من را می‌خوری و با من می‌جنگی؟
بعد یک چیزی که می‌شود یاد من می‌افتی ای خدا فاستجیب لک، جوابت را می‌دهم، ردت نمی‌کنم. دائم از طرف من خوبی به سوی تو سرازیر می‌شود و دائم از طرف تو گناه به طرف من من همش خیر به تو می‌دهم تو همش شر به من تحویل می‌دهی، بنده من ، عجب سرپرست خوبی هستم من و عجب بنده بدی هستی تو. چه سرپرست خوبی هستم من، چه بنده بدی هستی تو. خوبی من به این است که تا یک مشکلی برایت پیش می‌آید دستت را بلند می‌کنی من تو را با دست پر برمی‌گردانم و بعد سوء کارم این شده که هی گناه بعد از گناه تو را بپوشانم آبرویت نرود ببین بنده من من را به چه کاری کشیدی که هی پرده روی کارت بیندازم. کارت به جایی رسیده که به سر و صورت دیگر آثار پیری دارد می‌زند حالا من ، دیگر از تو حیا می‌کنم. اما هنوز زمانش نیامده که تو هم از من حیا کنی؟
من را یادت رفته هیچ جا حرف من را نمی‌زنی، هر جا مهمانی می‌روی عروسی میروی اینور و آنور می‌روی سفر می‌روی همش حرف دیگران را می‌زنی،می‌ترسی از مردم اما خودت را ایمن از خشم من می‌دانی ؟این وضع ماست، این توضیحی است که مولا در حق ما داده است. حالا ما چی کار کنیم؟ در که به رویمان بسته نیست، اگر بسته بود منکر همه چیز بودیم، ما می‌توانیم از گناهان برگردیم بشویم تائب، وقتی توبه کردیم با خودش با پیغمبرش، با اهل بیت، معیت پیدا می‌کنیم، می‌شویم با آنها إِنَّ اَللّٰهَ مَعَ اَلَّذِینَ اِتَّقَوْا وَ اَلَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ ﴿النحل‏، 128﴾خداوند متعال می فرماید من با آنهایی که خودشان را از گناه حفظ می‌کنند معیت دارم.
برگرفته از نهج البلاغه
عکس دختر , عکس دختر ایرانی , عکس ایرانی , عکس بازیگران ایرانی , عکس بازیگر ایرانی, عکس زنان ایرانی, عکس زیباترین دختر ایرانی, عکس پسر ایرانی, عکس پسران ایرانی ، u;s nojv , u;s nojv hdvhkd , u;s hdvhkd
:: بازدید از این مطلب : 701
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0