نوشته شده توسط : عکس دختر ایرانی
نوشته شده توسط : عکس دختر ایرانی
رسول خدا می‌فرماید در وجود انسان پاره گوشتی است که اگر سالم و صحیح باشد همه اعضا و جوارح به دنبال آن سالم خواهند بود. و اگر فاسد باشد همه اعضا و جوارح فاسد خواهند شد. این پاره گوشت قلب است. امام صادق می‌فرماید قلب یک فرمانده است و همه اعضا و جوارح فرمانبر هستند، اگر قلب خوبی‌ها را بخواهد همه اعضا و جوارح مجری خوبی‌ها هستند، اگر بدی‌ها را بخواهد اعضا و جوارح هم مجری بدی‌هایی که او می‌خواهد هستند. آنقدر که قرآن مجید و روایات و دعاها مسئله قلب را مطرح کردند و اهمیت دادند به این عضو به این مقدار عضوی را مطرح نکردند، کار قیامت مردم هم یا با قلب سر و سامان دارد یا با قلب خراب است و نابود است. یَوْمَ لاٰ یَنْفَعُ مٰالٌ وَ لاٰ بَنُونَ ﴿الشعراء، 88﴾ إِلاّٰ مَنْ أَتَى اَللّٰهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ﴿الشعراء، 89﴾ پول و فرزندتان را قیامت به رخ من نکشید پولتان اولادتان، سودی به حال شما ندارند، آنها یک مکلف مستقلند شما هم یک مکلف مستقل، نه بدی‌های شما را روی دوش اولادتان بار می‌کنیم نه بدی‌هاش آنها را روی دوش شما، و لا تزر وازرة وزر اخری. احدی در قیامت بار سنگین کسی را برنمی‌دارد، تنها چیزی که قیامت به شما سود می‌دهد قلب سالم است، یعنی قلبی که آلوده به نفاق، به کفر، به شرک، به کینه، به حسد، به بخل و به ریا نباشد آراسته باشد به ایمان به پروردگار، ایمان به انبیا، ایمان به قرآن، ایمان به ائمه طاهرین. در قرآن و روایات یک بحثی که مطرح است بحث حیات و مرگ قلب است، آدم زنده است دارد زندگی می‌کند ولی قلبش مرده است یعنی قلب ضربان ظاهرش را دارد ولی ضربان معنوی ندارد برای خدا نمی‌زند باز و بسته می‌شود ولی برای هوای نفس برای شیطان ، امیر المومنین این قلب را که در نهج البلاغه توصیف می‌کنند می‌گویند صاحب این قلب قیافه آدمیزاد است ولی قلب قلب حیوان،که یک قلب مرده‌ای است. چه می‌شود قلب می‌میرد؟ آیات و روایاتمان می‌گویند گناه و ادامه گناه، یک وقت آدم یک چند روز گناه می‌کند بعد پشیمان می‌شود جبران می‌کند، نه این چند روز گناه قاتل دل نیست که در آن چند روز هم ممکن است هر یک باری که گناه می‌کند توبه کند و توبه جدی هم بکند ولی دوباره دچار گناه شود. که یک کسی به امیر المومنین گفت اگر یک نفر هی دچار گناه شود و هی توبه کند، مثل همین آدم که گنهکار حرفه‌ای نیست شغلش گناه نیست خطا می‌کند اشتباه می‌کند ضعف نشان می‌دهد، گفت این چند بار گناه و چند بار توبه چی می‌شود؟ فرمود هیچی هر باری که گناه می‌کند کار بدی می‌کند هرباری که توبه می‌کند خدا می‌بخشد، فکر نکن اگر یک نفر ده روز پنج روز یک ماه یک سال، دچار صد تا گناه شد و صد تا توبه این دیگر باید برود جهنم آنی که توبه می‌کند معلوم می‌شود قلبش نمرده، علامت مرگ قلب تداوم گناه است، بیست سال، سی سال، پنجاه سال، ثُمَّ کٰانَ عٰاقِبَةَ اَلَّذِینَ أَسٰاؤُا اَلسُّواىٰ ﴿الروم‏، 10﴾ سرانجام کار کسی که شغلش را گناه قرار داده أَنْ کَذَّبُوا بِآیٰاتِ اَللّٰهِ این است که همه چیز را منکر می‌شود می‌گوید من خدا را قبول ندارم، قرآن را قبول ندارم، نبوت را قبول ندارم، بهشت و جهنم را قبول ندارم احکام را هم قبول ندارم، نماز را قبول ندارم روزه را قبول ندارم و از همه بدتر که گناه ویران‌کننده خانواده‌ها و دین و اخلاق مردم است می‌گوید حجاب را قبول ندارم چرا اینقدر اصرار می‌کنید روی من و موی من و زیبایی‌های من را دیگران نبینند من می‌خواهم همه من را ببینند، می‌گوییم خدا نمی‌خواهد همه ببینند، می‌گوید به خدا چه ربطی دارد؟ این آیه قرآن است. أَنْ کَذَّبُوا بِآیٰاتِ اَللّٰهِ همه آیات خدا را تکذیب می‌کند این را می‌گویند قلب مرده، آیا قلبی که مرده است راهی برای زنده شدن دارد؟ وقتی عیسی ابن مریم با فوت دهانش مرده را زنده کند خب قلب مرده قطعا به زنده شدن نزدیک است، آنی که می‌دمد به قلب مرده و قلب مرده را زنده می‌کند دم پروردگار است، دم اولیا الهی است، آن قلب مرده را زنده می‌کند، در عالم برای پروردگار کار نشد ندارد، شدنی است، خیلی قلب‌های مرده در زمان انبیاء، در زمان ائمه، زنده شدند. یک کسی رفیقش را آورد پیش امام صادق گفت یابن الرسول الله کارمند بنی امیه بودم دیگر بدانید که وضع من سی چهل ساله چی بوده، تمام پولهایم حرام، خانه حرام، زمین حرام، ملک حرام، لباسهایم حرام، خوراک‌هایم حرام، راهی برای زنده شدن من هست؟ فرمود بله مگر اینکه یک دروغگو بیفتد وسط بگوید خدا در خانه‌اش را به روی تو بسته ناامید کند انسان را، در روایاتمان دارد یکی به یک گنهکاری گفت والله دیگر خدا تو را نمی‌آمرزد خیلی کارت سنگین است به پیغمبر زمان پیغام رسید برو به آنی که قسم خورد من آن گناهکار را نمی‌بخشم بگو آن را بخشیدم تو را نمی‌بخشم، برای چی بنده من را از در خانه من رد کردی؟ تو چه کاره من هستی که قسم خوردی نمی‌بخشم مگر کار من دست توست؟ بله راه دارد. یکی از مهمترین راه‌های زنده شدن قلب را امیر المومنین ارائه کرد، یک روزی فرزند بزرگوارش امام مجتبی را صدا زد و فرمود حسن جان یک پدری که در مرز رفتن است، دیگر ماندنی نیست، دارد به تو مطالبی را می‌گوید، یک جمله‌اش این بود امام معصوم به یک امام معصوم دیگر دارد می‌گوید حسن جان می‌خواهی دل مرده زنده بشود، برو بنشین پای زبان پاکان، پای زبان اولیاء خدا، پای زبان انسان‌های واجد شرایط موعظه گوش بده، این موعظه‌گران آدم‌های بی‌توقعی هستند، چیزی از شماها نمی‌خواهند همه توقعشان این است به این مطالب زنده‌کننده دل گوش بدهید عمل بکنید برنده شوید همین. پیغمبر می‌فرماید نیکوترین موعظه، رساترین موعظه، بهترین موعظه، موعظه خداست یک وجود مقدسی که به ما جز نظر لطف، نظر رحمت، نظر کرامت، نظر هدایت، نظر دستگیری، ندارد، عمق حرفش هم این است بیا بهشتت دهم نرو تو در نار نرو جهنم، دوست ندارم بروی جهنم، وَ لاٰ یَرْضىٰ لِعِبٰادِهِ اَلْکُفْرَ ﴿الزمر، 7﴾ راضی نیستم بروی جهنم، داری خودت خودت را جهنمی می‌کنی من از تو هم ناراضی می‌شوم من راضی نیستم بروی جهنم اما حالا که خودت داری خودت را جهنمی می‌کنی من از تو هم بدم می‌آید من این راه را برای تو نساختم، من یک دانه جاده دارم صراط مستقیم اولش دین است آخرش هم بهشت است، دیگر جاده دیگر ندارم. جاده به سوی جهنم از طرف تو ساخت خودت است و بدان عالم، هوای نفست است و شیاطین من آنجور جاده ندارم نرو. بروی از تو هم بدم می‌آید. چه می‌خواهی هر چه می‌خواهی من دارم بیا از خودم بگیر دنبال گناه برای چه می‌روی؟ ای حریص بر دنیا به چنان مشکل و گره غیر قابل باز شدنی در آخرت دچار شوی که آن سرش پیدا نیست. با این دنبال دنیا رفتنت چنان دلت را دچار غصه می‌کنم که هیچ طبیبی بلد نباشد علاج بکند تا کنار دلار از غصه بمیری، سکته کنی، داغون بشوی،ابدا هر چی بدوی گرفتار و نیازمندی‌ات می‌کنم سیر نمی‌شوی، گداتر از همه تو را قرار می‌دهم که دائم دستت دراز باشد هی بگویی می‌خواهم، می‌خواهم،دچار آرزوهای دور و درازت می‌کنم که به یکیش دسترسی پیدا نکنی. یابن آدم ، هر روز که آفتاب غروب می‌کند یک روز از رشته طولانی عمرت کم می‌شود،و حالیت نیست چه بلائی دارد به سرت می‌آید چون هی کم می‌شود کم می‌شود یک مرتبه می‌بینی ملک الموت بالای سرت است و هیچ کاری هم دیگر نمی‌توانی بکنی و شصت سال است صبحانه و نهار و شامت را دادم یک بار درست و حسابی از من سپاسگزاری نکردی. کدام صبحانه‌ات را لنگ گذاشتم؟ برای چی بیدار نمی‌شوی؟ یک گوشه مالت که کم می‌شود برمی‌گرید می‌گویی این خدا هم خدا نشد من هفتاد سال است دارم نانت را می‌دهم حالا یک خرده از مالت کم شده دیگر من خدا خدا نیستم، یابن آدم هیچ روز جدیدی بهت نمی‌رسد مگر روزی تازه من به تو می‌رسد، هر روز هر سال میوه تازه، سبزی تازه، صیفی‌جات تازه، دائم دارم تازه به تازه در حلقت می‌ریزم هر روز، روز سیرت می‌کنم، اما شب ملائکه پرونده‌ای که از تو برای من می‌آورند همش گناه است، همش بدی است، سیرت می‌کنم شب ملائکه پرونده‌ات را به من ارائه می‌دهند یا ربا خوردی، یا دروغ گفتی یا تهمت زدی، یا آبروی مردم را بردی یا با بی‌حجابی صد تا جوان را سرنگون در شهوات حرام کردی، روزی مال من را می‌خوری و با من می‌جنگی؟ بعد یک چیزی که می‌شود یاد من می‌افتی ای خدا فاستجیب لک، جوابت را می‌دهم، ردت نمی‌کنم. دائم از طرف من خوبی به سوی تو سرازیر می‌شود و دائم از طرف تو گناه به طرف من من همش خیر به تو می‌دهم تو همش شر به من تحویل می‌دهی، بنده من ، عجب سرپرست خوبی هستم من و عجب بنده بدی هستی تو. چه سرپرست خوبی هستم من، چه بنده بدی هستی تو. خوبی من به این است که تا یک مشکلی برایت پیش می‌آید دستت را بلند می‌کنی من تو را با دست پر برمی‌گردانم و بعد سوء کارم این شده که هی گناه بعد از گناه تو را بپوشانم آبرویت نرود ببین بنده من من را به چه کاری کشیدی که هی پرده روی کارت بیندازم. کارت به جایی رسیده که به سر و صورت دیگر آثار پیری دارد می‌زند حالا من ، دیگر از تو حیا می‌کنم. اما هنوز زمانش نیامده که تو هم از من حیا کنی؟ من را یادت رفته هیچ جا حرف من را نمی‌زنی، هر جا مهمانی می‌روی عروسی میروی اینور و آنور می‌روی سفر می‌روی همش حرف دیگران را می‌زنی،می‌ترسی از مردم اما خودت را ایمن از خشم من می‌دانی ؟این وضع ماست، این توضیحی است که مولا در حق ما داده است. حالا ما چی کار کنیم؟ در که به رویمان بسته نیست، اگر بسته بود منکر همه چیز بودیم، ما می‌توانیم از گناهان برگردیم بشویم تائب، وقتی توبه کردیم با خودش با پیغمبرش، با اهل بیت، معیت پیدا می‌کنیم، می‌شویم با آنها إِنَّ اَللّٰهَ مَعَ اَلَّذِینَ اِتَّقَوْا وَ اَلَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ ﴿النحل‏، 128﴾خداوند متعال می فرماید من با آنهایی که خودشان را از گناه حفظ می‌کنند معیت دارم. برگرفته از نهج البلاغه عکس دختر , عکس دختر ایرانی , عکس ایرانی , عکس بازیگران ایرانی , عکس بازیگر ایرانی, عکس زنان ایرانی, عکس زیباترین دختر ایرانی, عکس پسر ایرانی, عکس پسران ایرانی ، u;s nojv , u;s nojv hdvhkd , u;s hdvhkd :: بازدید از این مطلب : 784 نوشته شده توسط : عکس دختر ایرانی
قرآن کریم در رابطه با انبیاء الهی و ائمه معصومین(ع)می فرماید:رسولان و ائمه طاهرین(ع) در سه ناحیه «دریافت وحی و الهام»، «ابلاغ الهامات» و «اعمال خود» دچار عصمت بوده و هیچ‌گاه خطا و اشتباهی در این سه مورد از ایشان سر نمی‌زد. خداوند در قرآن کریم از اقتدا کنندگان به معصومان اعلام رضایت کرده چراکه آنان از اقتدا کنندگان خود راضی بوده و رضایت معصوم رضایت خداوند متعال است؛ البته در آیات قرآن کریم، علاوه بر اعلام رضایت از اقتدا کنندگان به معصومان، از آنان تعریف و تمجید کرده است.آن دسته از انسان‌ها که در اقتدای به معصومان کم گذاشته و دینشان را تقسیم می‌کنند به این معنا که هر بخشی از دینداری که هزینه‌ای نداشته باشد را رعایت کرده و در هر بخشی که مشکلاتی در پی دارد، عقب نشینی می‌کنند، به صراط مستقیم نخواهند رسید. نقصان در اقتدای به معصومان افراد را نه به خدا و نه به بهشت می‌رساند مگر این‌که توبه‌ای واقعی کرده و نقص در اقتدا را برطرف کنند؛ مؤمنان باید در تمام امور مالی، دینی، بدنی و حقوقی اقتدای به معصوم کرده تا قلب مبارک امام زمانشان را راضی کنند. دسته‌ای دیگر از انسان‌ها وجود دارند که هیچ اقتدایی به معصومان نداشته و عنوان کافر را به خود اختصاص داده‌اند؛ خدای رحمان نسبت به این طایفه، اعلام بی محبتی و آنان را مذمت کرده است؛ از جمله می‌توان به عبارت «لا یحب ؛ دوست ندارد» در آیات فراوانی اشاره کرد. خدای متعال برای رضایت از بندگانش به معصومان و قلب امام زمان هر انسانی نگاه می‌کند؛ اگر ایشان از فردی راضی باشند، خدا هم از آن فرد راضی می‌شود.در آیه «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ» در سوره آل عمران آمده است که اگر خدا را دوست داشته باشید و او را تبعیت کرده به این معنا که موجبات نگرانی قلب معصوم را فراهم نکنید، خدا هم از شما اعلام رضایت کرده و به شما محبت خواهد داشت. وجود مبارک امام زمان در زمان غیبت صغری از طریق نواب اربعه با جامعه ارتباط داشتند و در زمان غیبت کبری در ضمن توقیع مبارکی مردم را به عالمان ربانی و مراجع عظام تقلید ارجاع داد‌ه‌اند که مهمترین کانال دریافت علوم اهل‌بیت و فقه آل محمد هستند و تا حد توان باید مراقبت نمود که در جایگاه با عظمت نائبان عام حضرتشان خدشه وارد نشود.مرجعی که اعمال هر مکلفی(اگر خودش مجتهد نیست)بدون تقلید از او باطل است. در زمان قدیم مرجعیت دارای ابهت و اهمیت بسیاری نزد مردم بود،آن زمان پایگاه اینترنتی و ماهواره‌ای وجود نداشت که دشمن بتواند مثل امروز مرجعت را بکوبد؛ وقتی که میرزای شیرازی دستور تحریم تنباکو را صادر کرد، حتی تاجر تنباکو هم بساط خود را جمع و دست انگلیس را کوتاه کرد. باید مواظب باشیم که اهمیت مراجع در ذهن ما خراب نشود که اگر چنین شود باختیم وهمه چیز را از دست داده‌ایم چرا که دست‌های پشت پرده برای بی‌اهمیت کردن مراجع و عالمان ربانی در اذهان و جامعه تمام توان خود را به کار بسته‌اند. در روایتی در غایة المرام آمده است که امام زمان(عج) خطاب به کسی که گفت چرا توفیق زیارت شما را نداریم، فرمودند من نمی‌خواهم شما را ببینم؛ زیرا شیعیان ما به دنبال اموال دنیا افتاده‌اند، رشته محبت را از میان خود جمع کرده‌اند و مؤمنانی که از لحاظ فکری و عقیدتی ضعیفند را رها کرده‌اند. امروز ماهواره‌ها، پایگاه‌های اینترنتی و انواع ابزارهای دشمن دست به دست هم داده اند تا کنترل ضعیفان مؤمن که در اعتقادات قدرت تفکر ندارند را به دست گرفته و آنان را از صراط مستقیم منحرف کنند؛ شیعیان باید دلسوز این دسته از مؤمنان ضعیف بوده و دست ایشان را بگیرند. عکس دختر , عکس دختر ایرانی , عکس ایرانی , عکس بازیگران ایرانی , عکس بازیگر ایرانی, عکس زنان ایرانی, عکس زیباترین دختر ایرانی, عکس پسر ایرانی, عکس پسران ایرانی ، u;s nojv , u;s nojv hdvhkd , u;s hdvhkd:: بازدید از این مطلب : 789 نوشته شده توسط : عکس دختر ایرانی
با فرا رسیدن ماه شعبان، موجی از شادی و نشاط دل‌های شیعیان را فرا می‌گیرد. در هر جای دنیا که قلبی به عشق اهل بیت(علیهم السلام) می‌تپد، در این ایام به شکلی ویژه نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) ابراز ارادت می‌کنند.
و به‌ فرمودهِ‌ مقام‌ معظم‌ رهبری: :: بازدید از این مطلب : 688 نوشته شده توسط : عکس دختر ایرانی
در همه انقلاب ها و نهضت ها جوانان جایگاه ویژه ای دارند. بنا به فرمایش رهبر فرزانه: «جوان در هر جامعه و کشوری، محور حرکت است. اگر حرکت انقلابی و قیام سیاسی باشند، جوانان جلوتر از دیگران در صحنه اند. اگر حرکت سازندگی یا حرکت فرهنگی باشد، باز جوانان جلوتر از دیگرانند و دست آنها کارآمدتر از دست دیگران است. حتی در حرکت انبیای الهی هم، محور حرکت و مرکز تلاش و تحرک، جوانان بودند».[1] بی شک در انقلاب جهانی حضرت مهدی رحمه الله هم نقش جوانان بسیار پررنگ است و امام زمان رحمه الله هم جوانانی مانند علی اکبر علیه السلام می خواهد که باید خود را در دوران غیبت کبری آماده کنند. زندگی حضرت علی اکبر علیه السلام :: بازدید از این مطلب : 848 نوشته شده توسط : عکس دختر ایرانی
شما اگر به روایات و زیارات نگاه کنید، یک کدها و رمزهایی بین این دو بزرگوار می‌بینید که من به بعضی از آنها اشاره می‌کنم و بعد یک تحلیل و جمع‌بندی که این کد و رمزها چه چیزهایی را می‌خواهد بگوید. اشاره‌ها و رمزهایی از امام حسین می‌بینید. یک اشاراتی از امام زمان به امام حسین می‌بینید. این پدر و پسر به همدیگر اشاراتی دارند. این اشاره‌ها برای چیست. امام باقر می‌فرماید: من چهار ساله بودم و در کربلا بودم. تمام جزئیات کربلا را در یاد دارم. شب عاشورا جدم اباعبدالله الحسین به یارانش فرمود: یاران من فردا بلای سنگینی است که همه ما به شهادت می‌رسیم. ولی شما را به بهشت بشارت می‌دهم و اینکه ما برمی‌گردیم و مهدی ما خواهد آمد. دو بار هم روز عاشورا فرمود: اول کسی که برمی‌گردد و رجعت می‌کند امام حسین است. ما روایات متعدد داریم که ائمه برمی‌گردند. «أَوَّلُ مَنْ یَرْجِعُ إِلَى الدُّنْیَا الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع‏» (بحارالانوار/ج53/ص46) اولین کس امام حسین(ع) است که رجعت می‌کند. روز عاشورا در زیارت عاشورا دو جا هست که خدایا روزی من کن که خونخواهی امام حسین را با امام زمان انجام دهم. «ان یرزقی طلب ثاری مع امام منصور من اهل بیت محمد (ص)» روز عاشورا امام باقر فرمود: اگر می‌خواهید به همدیگر تسلیت بگویید، اینطور تسلیت بگویید که «عَظَّمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَیْنِ ع وَ جَعَلَنَا» (مستدرک/ج10/ص315) و ما را در خونخواهی امام حسین قرار بده که با امام زمان باشیم. اینها اشاراتی است که از دستگاه امام حسین یا خود اباعبدالله الحسین به امام زمان می‌شود. از آن طرف وقتی امام زمان تشریف می‌آورد، اولین جمله‌ای که می‌گوید، وقتی پشت به کعبه می‌کند، در خانه خدا خودش را معرفی می‌کند. «انا بقیة الله» من فرزند کسی هستم «الذی قتلوک عطشانا» که او را عطشان کشتند. او را عریان انداختند و رها کردند. در معرفی خودش به امام حسین اشاره می‌کند. شعار یاران امام زمان «یا لثارات الحسین» است. خونخواه امام حسین! اصلاً منتقمی است که از القاب امام زمان(ع) است. در زیارت ناحیه مقدسه است که جد غریبم یا ابا عبدالله، صبح و شب بر تو گریه می‌کنم. امام زمان نسبت به این جدش با اینکه به همه اجدادش ظلم شده، پیغمبر اکرم که مقامش بالاتر از امام حسین بوده است. چه خصوصیتی است که امام زمان و امام حسین این اشارات را نسبت به همدیگر دارند. ارتباط وسیع بین این دو چیست؟ آن چیزی که می‌شود از مجموع فهمید و تحلیل کرد این است که ظهور امام زمان(ع) با معجزه رخ نمی‌دهد. یعنی با یک جبر بیرونی مردم خوب نمی‌شوند. اینطور نیست که مثلاً مردم یک روز بلند شوند ببینند همه خوب شدند و یک معجزه رخ داده است. نخیر! اصلاً سنت خدا بر این نیست. اگر قرار بود این چنین باشد زمان پیغمبر این اتفاق می‌افتاد که مقام پیغمبر از همه ائمه هم بالاتر بود. اصلاً اگر قرار بود اینطور باشد خدا همه را خوب خلق می‌کرد. اگر قرار بود با معجزه خوب شوند، برای چه خدا بدها را در این عالم، شیطان را در این عالم آورد؟ پس از بیرون قرار نیست یک معجزه‌ای برای ظهور رخ بدهد. بلکه در خود ما باید یک اتفاقی بیافتد. در درون ما یک تحولی رخ بدهد تا در بیرون ما یک ظهوری رخ بدهد. در درون عقل‌ها، قلب‌ها، دل‌ها و روح‌ها باید رشد کنند. یک عدالت‌خواهی و یک معنویت خواهی، به سمت خوبی رفتن و انتخاب کردن، عبودیت و بندگی را انتخاب کردن، اگر این اتفاق در درون اتفاق بیافتد، در بیرون هم خبرهایی می‌شود. وقتی به امام باقر گفتند: ظهور شما و دولت شما چه زمان رخ می‌دهد؟ امام باقر زمانه را تا ظهور سه دوره کرد. زمانه گرگ، زمانه میش و زمانه ترازو. این در روضه‌ی کافی است. زمانه گرگ زمانه‌ای است که گرگ صفتی در جامعه حاکم می‌شود. ظلم به غلبه زیاد می‌شود. این زمان، زمان غصب ما اهل‌بیت است. زمانه‌ی میش زمانی است که مظلومیت هست ولی یک مظلومیتی به صورت ازدحام که بلند نمی‌شود حق خودش را بگیرد، یعنی مثل میش و گوسفند، ظلم‌پذیر است. دوره سوم دوره ترازو است. عدالت‌خواهی است. وقتی مردم به آن دوره رسیدند که عدالت‌خواه شدند، ظهور ما رخ می‌دهد. پس خود مردم باید بخواهند. مردم چگونه این رشد و اصلاح در آنها ایجاد می‌شود و این تحول درونی در آنها به وجود می‌آید؟ اباعبدالله(ع) این کار را بر عهده دارد. عاشورای امام حسین دستگاهی است که در دین تعبیه شده، که این عاشورا قرار است این رشد و اصلاح را ایجاد کند. یعنیگریه برای امام حسین،که البته این اشک بر امام حسین صرفاً اشکی است که یک انفعال درونی و رقت قلب برای کسی که از دنیا رفته نیست. این اشک یک تنفر و اعتراضی به ظلم است. آن کسی که گریه می‌کند، از درون آنچنان دچار هیجان است که از کسانی که این کار را کردند، بدش می‌آید. از دستگاه باطل بدش می‌آید. از دستگاه ابلیس که این ظلم را مرتکب شدند، بدش می‌آید و از آن طرف با این گریه دارد اعلام می‌کند که من با تو هستم و من به خاطر تو دارم اشک می‌ریزم. من طرفدار تو هستم. یعنی خود این اشک یک تولی و تبری عملی است. یک اعلان جبهه است که من در جبهه حسین هستم. در جبهه باطل نیستم. این کم چیزی است! آنوقت اشکی که تمام وجود تحت تأثیرش است. چون آدم تا رقت قلبی پیدا نکند، اشک نمی‌آید. تا تمام وجودش یک اهتزاز پیدا نکند و ارتقایی پیدا نکند، این روح برای آن انسان بزرگ اشک نمی‌ریزد. اشک یک اشک حماسی است. اشک برای کسی که از دنیا رفته و نعوذ بالله نفله شده که نیست. و لذا نتیجه‌ی این اشک تاریکی و سنگینی نیست. نتیجه‌اش نشاط است. یعنی نتیجه‌ی سرور دارد. نتیجه‌اش سبک شدن است. بعد از روضه‌ها این را تجریه کردیم. روز میلاد است ولی از اشک برای امام حسین گفته می‌شود. نتیجه‌اش از صد سرور بالاتر است. اهتزاز روح است. اما در عین حال خود این اشک یک حماسه است و اعلان تولی و تبری و مرزبندی و جبهه‌گیری عملی است.از این جهت هست که اگر امام حسین می‌گوید: من کشته اشک هستم، چون این اشک خیلی خاصیت عجیبی دارد. لذا در روایت افضل عبادت شمرده شده است. در روایت هست که اگر کسی بر امام حسین اشک بریزد، حق ما اهل‌بیت را ادا کرده است. حق رسالت را ادا کرده است. دین را با آن احیا کرده است. بخاطر این دین را احیا کرده است، این اشک چه خاصیتی دارد. رشد می‌دهد و رشدی که می‌دهد هیچ بدیلی ندارد. هیچ جانشینی ندارد. نمی‌توانیم بگوییم به جای اشک ریختن برای امام حسین و مجلس عزا گرفتن کنفرانس می‌گیریم و مباحث استدلالی و عقلی در رابطه با امام حسین(ع) برگزار می‌کنیم. اینها خوب است اما جای اشک را نمی‌گیرد. این گریه‌ای که یواش یواش وجدان‌ها را بیدار می‌کند. مردم را حق طلب می‌کند، نسبت به این جبهه طرفدار و تنفر از جبهه باطل و یواش یواش به سمت تعصی به امام حسین رفتن که خودش عدالتخواه بود. خودش ظلم ستیز بود. این تعصی در مردم رخ می‌دهد یار برای امام زمان درست می‌شود. دستگاه امام حسین برای امام زمان یار درست می‌کند. این یک متب تربیتی و اصلاحی کامل است. و لذا فرمود: من خروج می کنم برای اینکه امت جدم را اصلاح کنم. اول امت جدش و همه مسلمین را، موج بعد انسان‌های دیگری که در دنیا حق طلب هستند که با امام حسین و مکتب امام حسین حق را بشناسند و عدالت را بشناسند، به این سمت بیایند و برای امام زمان یار درست شود. مسیر ظهور از کربلا و از امام حسین می‌گذرد. تمام ائمه، امامان قبل از امام حسین، امام حسین را برای کربلا آماده کردند، امامان بعد از امام حسین عاشورا را نگه داشتند. چون این دستگاه قرار است که آن رشد را ایجاد کند. خود امام زمان هم صبح و شب گریه می‌کند. تعصی به امام زمان است که انسان وقتی که آن اشک حماسی را می‌ریزد، برای امام زمان یار می‌شود. عکس دختر , عکس دختر ایرانی , عکس ایرانی , عکس بازیگران ایرانی , عکس بازیگر ایرانی, عکس زنان ایرانی, عکس زیباترین دختر ایرانی, عکس پسر ایرانی, عکس پسران ایرانی ، u;s nojv , u;s nojv hdvhkd , u;s hdvhkd:: بازدید از این مطلب : 805 نوشته شده توسط : عکس دختر ایرانی
شعبان ماه بسیار شریف و با عظمتی است که به حضرت محمد صلّی اللّه علیه و سـلم سـرور پیامبران منسوب است. این ماه منزلگاهی از منازل سیر روحانی انسان است. انسان های بیدار و صاحبان سیر و سلوک با بهره گیری از فوائد ماه شعبان و نشستن بر سفره های گسترده رحمت و سعادت قرب و بندگی خداوند وارد می شوند. در شرافت ایـن مـاه همین بس که رسول خدا صلّی اللّه علیه و سلم آن را برای خویش برگزیده و برای کسی که او را در روزه ی این ماه اعانت کند دعا نموده است: سپس امام صادق علیه السّلام فرمود: امیر المؤمنین علی علیه السّلام هم همیشه می فرمود: :: بازدید از این مطلب : 804 نوشته شده توسط : عکس دختر ایرانی
عوامل شکل گیری فرقه وهابیت مانند برخی از فرقه‌های دیگر، ریشه در مبانی و عملکرد رهبران و بنیانگذاران آن دارد. بر این اساس لازم است مبانی و عملکرد بنیانگذار این فرقه بررسی شود. این فرقه منسوب به "محمد بن عبدالوهاب" از مردم "نجد" است که در سال ۱۱۱۵ ق در شهر عُیینه متولد شد که پدرش در آن شهر قاضی بود . وی از کودکی به مطالعه کتاب‌های تفسیر و عقاید و حدیث سخت علاقه داشت و فقه حنبلی را نزد پدر خود که از علمای حنبلی بود آموخت. محمد بن عبدالوهاب از آغاز جوانی، بسیاری از اعمال مذهبی مردم "نجد" را زشت می شمرد. او در سفری که به زیارت خانه خدا رفته بود، بعد از انجام مناسک حج به "مدینه" رفت و در آن جا توسل مردم به پیامبر را که نزد قبر حضرت انجام می دادند، انکار کرد. سپس به "نجد" مراجعت نمود و از آن جا به بصره رفت و مدتی در آن شهر ماند و با بسیاری از اعمال مردم آن شهر نیز مخالفت نمود. مردم بصره وی را از شهر خود بیرون کردند. در این هنگام که ۱۱۳۹ هجری بود، پدرش عبدالوهاب از "عیینه" به "حریمله" انتقال یافت. وی با پدرش همراه شد و کتاب‌هایی را نزد پدر فرا گرفت و به انکار عقاید مردم "نجد" پرداخت. به این مناسبت میان او و پدرش نزاع و جدال در گرفت. هم چنین بین او و مردم "نجد" منازعات سختی رخ داد و این امر چند سال دوام یافت. تا این که پدرش "عبدالوهاب" در سال ۱۱۵۳ از دنیا رفت. وی پس از مرگ پدر علناً به اظهار عقاید خود پرداخت و قسمتی از اعمال مذهبی مردم را انکار نمود. جمعی از مردم حریمله از وی پیروی کردند و کار وی شهرت یافت. وی از شهر حریمله به شهر عینیه رفت. رئیس شهر عیینه در آن وقت عثمان بن حمد بود. عثمان عقاید شیخ را پذیرفت و او را گرامی داشت و قول داد که وی را یاری کند شیخ محمد نیز اظهار امیدواری کرد که همه اهل نجد از عثمان بن حمد حمایت کنند. خبر دعوت شیخ محمد و کارهای او به امیر احسا رسید. وی نامه ای برای عثمان نوشت که سرانجام, عثمان عذر شیخ را خواست و او را از شهر بیرون کرد. شیخ در سال ۱۱۶۰ پس از آن که از عیینه بیرون رانده شد، رهسپار درعیه از شهر‌های معروف نجد گردید. در آن وقت امیر درعیه، محمد بن مسعود جدّ آل سعود بود. وی به دیدن شیخ محمد رفت و به وی عزت و نیکی را بشارت داد. شیخ محمد نیز غلبه و قدرت محمد بن سعود را بر همه بلاد نجد بشارت داد. بدین ترتیب ارتباط میان آن دو شکل گرفت. حمایت محمد بن سعود از شیخ محمد موجب شد که وی بر عقاید و افکار خود پافشاری کند. هر کدام از مسلمانان که از عقاید وی پیروی نمی کردند، کافر محسوب می شدند و برای جان و مال و ناموس آنان ارزشی قایل نبود. جنگ‌هایی که وهابیان در نجد و خارج از آن از قبیل یمن و حجاز و اطراف سوریه و عراق می کردند، بر همین پایه قرار داشت. هر شهری که با جنگ و غلبه بر آن دست می یافتند، برای آن‌ها حلال بود. کسانی که با عقاید او موافقت می کردند، باید با وی بیعت نمایند و اگر کسانی به مقابله بر می خاستند، باید کشته شوند و اموالشان تقسیم گردد. طبق این رویه مثلاً از اهالی یک قریه به نام فصول در شهر احسا سیصد مرد را به قتل رساندند و اموالشان را به غارت بردند! سرانجام شیخ محمد بن عبدالوهاب در سال ۱۲۰۶ درگذشت و پس از وی پیروان او به همین روش ادامه دادند، مثلاً در سال ۱۲۱۶ امیر سعود سپاهی مرکّب از بیست هزار را مجهز کرد و به کربلا حمله ور شدند. سپاه وهابی جنایات بسیاری در شهر کربلا انجام دادند، از جمله پنج هزار تن و یا بیشتر (تا بیست هزار گفته اند) را به قتل رساندند.(۱) آیین وهابیت بر اساس عملکرد، عقاید و باورهای شیخ محمد بن عبدالوهاب شکل گرفت. امروزه نیز این فرقه بر عقاید شیخ محمد و دیگر رهبران آن پافشاری می نمایند. عقاید: فرقه وهابیه مبتنی بر اصول و عقایدی است که به بعضی اشاره می شود: - وهابی‌ها معتقدند که هیچ انسانی نه موحد است و نه مسلمان مگر این که اموری را ترک کند، از جمله: به هیچ یک از رسولان و اولیا توسّل نجوید. هر کس اقدام به این کار کند، مشرک می باشد،(۲) از این رو وهابیان زیارت قبر پیامبر و ائمه(ع) را جایز نمی دانند و معتقدند هر کس از پیامبرطلب شفاعت کند، مانند این است که از بت‌ها شفاعت خواسته است.(۳) - از مسائل دیگری که وهابیان درباره آن حساسیت خاصی دارند، تعمیر قبور و ساختن بنا روی قبر پیامبر و اولیای الهی و صالحان است. برای نخستین بار این مسئله را "ابن تیمیه" و شاگرد معروف او "ابی القیم" عنوان کرد و بر تحریم ساختن بنا و لزوم ویرانی آن فتوا داده اند.(۴) بر همین اساس سعودی‌ها هنگامی که در سال ۱۳۴۴ هجری بر مکه و مدینه و اطراف آن تسلط پیدا کردند، به فکر افتادند که برای تخریب مشاهد و آثار خاندان رسالت و صحابه پیامبر مستمسکی به دست آورند و اقدام نمایند.(۵) - وهابیان بر این باورند که مسلمانان در طی قرون، از آیین اسلام منحرف شده اند و در دین خدا بدعت‌هایی نهاده اند که با شرع اسلام مخالف می باشد. بر این اساس باید از اصولی که پیامبر(ص) تعیین کرده است، پیروی نمود. بنابر عقاید وهابیان، هیچ کس حق ندارد به رسول خدا سوگند یاد کند و از الفاظی مانند: به حق محمد و ... استفاده نماید،(۶) زیرا قسم خوردن به دیگران و درخواست حاجت از غیر خداوند با آیات قرآن منافات دارد: «فلا تدعوا مع الله احداً».(۷) - نیز معتقدند : تشییع جنازه و سوگواری حرام است؛ زیرا ارواح اموات کاری نمی توانند بکنند و در امور دنیوی و اخروی نمی توانند دخالت داشته باشند.(۸) - وهابیان معتقدند القابی را که بر عزت و احترام دلالت دارند، در مورد انسان‌ها نباید به کار برد و ناصواب است؛ زیرا احترام و تعظیم تنها شایسته خداوند است. - وهابیون به جنگ با دیگر فرقه‌ها و مذاهب اسلامی معتقد هستند و مدعی اند باید به آیین وهابیت در آیند، یا جزیه دهند، از این رو همیشه مسلمانان دیگر را به کفر متهم نموده، اموال و نوامیس بقیه را حلال می دانند. آنان می گویند که هر کس مرتکب گناه کبیره شود، کافر است.(۹) عوامل گسترش وهابیت به طور کلی می‌توان گفت دو عامل به انتشار دعوت محمد بن عبد الوهاب در میان اعراب بادیه نشین نجد کمک زیادی کرد: ۱ـ حمایت سیاسی ـ نظامی آل سعود از محمد بن عبد الوهاب. ۲ـ دوری مردم نجد از تمدن و معارف و حقایق اسلامی. توضیح بیشتر اینکه: جنگهایی که وهابیان در نجد و خارج از نجد (حجاز، یمن، شام، عراق و...) می‌کردند، جاذبه‌ای دلفریب داشت به گونه‌ای که ثروت هر شهری که با قهر و غلبه بر آن دست می‌یافتند، بر مهاجمین حلال بود، اگر می‌توانستند آنرا جزو تصرفات و املاک خود قرار می‌دادند و در غیر این صورت، به غنایمی که به دست آورده بودند اکتفا می‌کردند. جنایات وهابیت کشتار شیعیان به دست وهابیان در عتبات عالیات، صفحه‌ای سیاه در تاریخ اسلام است. صلاح الدین مختار، که از نویسندگان وهابی است، می‌نویسد: در سال ۱۲۱۶ هـ . ق امیر سعود با قشون بسیار متشکل از مردم نجد و عشایر جنوب و حجاز و تهامه و دیگر نقاط به قصد عراق حرکت کرد، وی در ماه ذی قعده به کربلا رسید و آنجا را محاصره کرد. سپاهش برج و باروی شهر را خراب کرده، به زور وارد شهر شدند و بیشتر مردم را که در کوچه و بازار و خانه‌ها بودند به قتل رساندند. سپس نزدیک ظهر با اموال و غنایم فراوان از شهر خارج شدند و در نقطه‌ای به نام ابیض گرد آمدند. خمس اموال غارت شده را خود سعود برداشت و بقیه به نسبت هر پیاده یک سهم و هر سواره دو سهم، بین مهاجمین تقسیم شد. ابن بُشر، مورخ نجدی، درباره حمله وهابیان به نجف می‌نویسد: در سال ۱۲۲۰ سعود با سپاهی انبوه به قصد حمله به نجف حرکت کرد و سپاه خود را در اطراف آن شهر فرود آورد. وی دستور داد با روی شهر را خراب کنند، ولی هنگامی که سپاه او به نزدیکی شهر رسیدند خندق عریض و عمیقی دیدند، که امکان عبور از روی آن وجود نداشت. در جنگی که بین طرفین رخ داد بر اثر تیراندازی از باروهای شهر، عده‌ای از سپاهیان سعود کشته شدند و بقیه آنها از گرد شهر عقب نشسته و به غارت روستاهای اطراف پرداختند. ممکن است تصور شود که وهابیان، تنها بلاد شیعه نشین را مورد تاخت و تاز قرار می‌دادند. ولی این اندیشه به هیچ وجه درست نیست و باید گفت: کلیه مناطق مسلمان نشین حجاز و عراق و شام، آماج حملات آنها قرار داشت و تاریخ در این مورد از هجومهای وحشیانه‌ای گزارش می‌دهد که مجال شرح آن نیست. برای نمونه تنها به یک مورد اشاره می‌کنیم: جمیل صدقی در خصوص فتح طائف به دست وهابیان می‌نویسد: از پلیدترین کارهای وهابیان، قتل عام مردم است که بر صغیر و کبیر رحم نکردند، طفل شیر خوار را بر روی سینه مادرش سر می‌بریدند، و جمعی را که مشغول فرا گرفتن قرآن بودند، همه را کشتند. چون در خانه‌ها کسی باقی نماند به دکانها و مساجد رفتند و هر که را دیدند، حتی گروهی را که در حال رکوع وسجود بودند، کشتند. کتابها را که در میان آنها تعدادی قرآن و و دیگر کتب حدیث و فقه بود در کوچه و بازار افکندند و آنها را پایمال کردند. این وقایع خونبار در سال ۱۲۱۷ هـ.ق اتفاق افتاد. وهابیان پس از قتل عام طائف، نامه‌ای به علمای مکه نوشتند و آنان را به آئین خویش دعوت کردند. سپس صبر کردند حج منقضی شد و حاجیان از مکه بیرون رفتند، آنگاه قصد مکه نمودند. علمای مکه در کنار کعبه گرد آمدند تا به نامه وهابیان نجد پاسخ گویند، در حین گفتگو و مشاوره آنان، ناگهان جمعی از ستمدیگان طائف داخل مسجد الحرام شدند و آنچه بر آنان گذشته بود. بیان کردند و در میان مردم مکه شایع شد که وهابیان به مکه آمده و کشتار خواهند کرد. مردم مکه سخت در وحشت و اضطرارب افتادند، چندان که گویی قیامت بر پا شده است ابو حامد خطیب در مسجد الحرام به منبر رفت و نامه وهابیان و جواب علماء در رد عقاید آنان را قرائت کرد. آنگاه خطاب به علماء و قضات و ارباب فتوا گفت: گفتار نجدیان را شنیدید و عقایدشان را دانستید. درباره آنان چه می‌گویید؟ همه علماء و مفتیان مذاهب اربعه اهل سنت، از مکه مکرمه و سایر بلاد اسلامی که برای ادای مناسک حج گرد آمده بودند، به کفر وهابیان حکم کردند و بر امیر مکه واجب دانستند به مقابله با آنان اقدام کند و افزودند که بر مسلمین واجب است او را یاری کنند و با وی در جهاد علیه وهابیان شرکت نماید و هر کس بدن عذر تخلف کند گنه کار بوده و هر کس در این راه شرکت کند مجاهد، و در صورت کشته شدن شهید خواهد بود. در این امر بین تمام علمای مسلمانان اجماع بود و فتوای مزبور را نوشته و همه مهر کردند. پی نوشت‌ها: ۱. جعفر سبحانی، آیین وهابیت، ص ۲۴ ـ ۲۹. ۲. احمد مبلغی، تاریخ ادیان، ج ۳، ص ۱۴۲۹. ۳. همان. ۴. آیین وهابیت، ص ۳۸؛ رضا برنجکار، آشنایی با فِرَق و مذاهب اسلامی، ص ۱۴۶. ۵. آیین وهابیت، ص ۳۸. ۶. تاریخ ادیان، ص ۱۴۳۰. ۷. جن (۷۲) آیه ۸. ۸. تاریخ ادیان، ص ۱۴۳۰. ۹. همان، ص ۱۴۳۱. رحله ابن بطوطه: ص ۹۵ ـ ۹۶. تکمله السیف الصیقل: ص ۱۰۹ ـ ۱۹۲. الدره المضیّه فی الرد علی ابن تیمیه، شبکی، ص ۵. فوات الوفیات، کتبی: ج ۱، ص۷۷. الفتاوی الحدیثه:ص ۸۶. کشف الشبهات: ص ۵۸ ـ ۸۷، چاپ دارالقلم. کشف الارتیاب: ص ۷۷ ـ شهداء الفضیله، علامه امینی: ص ۳۸۸. عکس دختر , عکس دختر ایرانی , عکس ایرانی , عکس بازیگران ایرانی , عکس بازیگر ایرانی, عکس زنان ایرانی, عکس زیباترین دختر ایرانی, عکس پسر ایرانی, عکس پسران ایرانی ، u;s nojv , u;s nojv hdvhkd , u;s hdvhkd:: بازدید از این مطلب : 732 نوشته شده توسط : عکس دختر ایرانی
در شرح فرازی از دعای کمیل، دلایل تاخیر عقوبت گناهکاران از سوی خداوند را تشریح کرده است. و لاتُعاجِلنِی بِه العُقوبِةِ عَلی مَا عَمِلتُهُ فِی خَلَواتِی مِن سُوءِ فِعلِی وإِسَائَتِی، وَ دَوامِ تَفریِطِی وَ جَهَالَتی، وَ کَثَرۀِ شَهَواتِی وَ غَفلَتِی به آنچه که در خلوت هایم مرتکب شدم عذاب و عقوبتم مکن، از کار زشتم و گناهم و ادامۀ کوتاهی ام در بندگی و نادانی ام و بسیاری شهواتم و غفلتم. در این فراز از دعای پر فیض کمیل، از درگاه قادر متعال در خواست می شود به خاطر گناهان و زشتی ها و بدی ها و کوتاهی ها و نادانی ها و شهوت هایی که در خلوت از انسان سرزده است شتاب نکند و با مهلت دادن به او راهی برای بازگشت بندۀ گناهکار شرم سار باز نماید. که تأخیر در عقوبت و مهلت دادن به گناهکار صفتی از صفات حضرت حق است. علت تأخیر درعقوبت از معارف الهی استفاده می شود اگر شتاب در عقوبت می شد، جنبده ای در زمین باقی نمی ماند. ولی وجود مقدس او از باب رحمت و مهلت دادن به بندگان، شتاب در عقوبت نمی کند؛ و این مهلت برای این است که: گناهکاران، فرصت را غنیمت بشمارند و با حضرت او از آشتی در آیند و با توبۀ واقعی، آثار گناهان را بزدایند و مفاسد گذشته را اصلاح کنند و واجبات از دست رفته را جبران نمایند. در عقوبت آنان شتاب نمی کند تا اکر از نسل آنان بخواهد مؤمنی پدید آید عقوبت، مانع پدید آمدنش نشود. یا به خاطر نالۀ کودکان و دعای عاشقان و گریۀ نیمه شب زنده دلان، عقوبت را به تأخیر می اندازد؛ یا با توبه برطرف می کند. و چنانچه مانعی از این قبیل نباشد از شتاب در عقوبت امتناع نمی کند. در هرصورت چون در دستگاه او به خاطر بیپروایی اهل گناه، شتاب در عقوبت وجود دارد، این شتاب را می توان با دعا و ندبه و گریه و زاری و توبه و اصلاح مفاسد از میان برداشت. چنان که قوم یونس با روی آوردن به پیشگاه حضرتش با کمک توبه و ناله و استغاثه، عقوبت را از خود برطرف کردند. به این نکتۀ بسیار مهم باید توجه داشت که اگر عقوبت الهی فرا رسد، هیچ قدرتی نمی تواند آن را از مردم باز گرداند. گوشه ای از انواع عقوبت باید به این حقیقت مهم هم توجه کرد که گاهی عقوبت الهی در دنیا به صورت قحطی، بلاهای آسمانی، گرانی کالا، بی اعتمادی به یکدیگر و در نهایت به صورت مسخ باطنی چهره، نشان داده می شود. نشانه های مسخ باطن نشانه های مسخ باطن در کلام رسول خدا(ص) در روایتی بسیار مهم خطاب به امیرالمؤمنین(ع) به این مضمون آمده است: ( نهج البلاغه خطبۀ 156( ای علی به زودی این امت بعد از من به اموالشان امتحان می شوند، اینان به دینشان برخدا منت گذارند، و آرزوی رحمت خدا نمایند، و خود را از عذابش ایمن به حساب آرند، و با شبهات دروغین و هواهای فراموش آور حرامش را حلال دانند، پس مادۀ مست کنندۀ را که از انگور و خرما می گیرندو به شبهۀ نبیذ( آشامیدنی حلال)، و مال حرام را به شبهۀ هدیه و بخشش، و ربا را به شبهۀ داد و ستد برخود حلال کنند. مسخ باطن هم نوعی از عقوبت خداست راستی اگر باطن افراد به سبب تداوم گناه از حالت انسانی به حالت شیطانی مسخ نشده باشد، چگونه حرام خدا را حلال می دانند و شراب و مال حرام و ربا را برخورد حلال می نمایند؟ این امور از آثار مسخ باطنی است که مسخ باطن هم درحقیقت نوعی از عقوبت خداست؛ چنانچه به صورت ظاهر در قوم نافرمان بنی اسرائیل پدیدار شد و گناهکاران آن امت، مخاطب به خطاب عقوبت آور خدا شدند: کُونُوا قِردَهً خاسِئِینَ. بقره 2: 65 به صورت بوزینه هایی از رحمت رانده شدند! امام (ع) در جملات مورد شرح پس از بیان( مِن سُوءٍ فِعلِی و إِسائَتِی) به چهار مطلب اشاره می فرماید: تفریط، جهل، شهوت و غفلت تفریط: منظور از تفریط در این مقام، کوتاهی ورزیدن در طاعت و عبادت و خدمت به بندگی خدا و انجام کار خیر است. معارف الهی مردم را از افتادن در ورطۀ تفریط نهی کرده اند و تفریط را خسارتی سنگین و سبب محرومیت از فیوضات الهی قلمداد نموده اند. امیرالمؤمنین(ع) در ضمن روایاتی بسیار با ارزش فرموده است: التَفرِیطُ مُصِیبَة ِالقَادِر. غرر الحکم: 479، حدیث 11009 کوتاهی کردن مصیبتی بسیار و بلایی تواناست. ثَمَرَةُ التَفریِطِ النَّدامَةُ، وَ ثَمَرةُ الحَزمِ السَّلامَةُ. نهج البلاغه: حکمت 181. نتیجه کوتاهی ورزیدن، پشیمانی، میوۀ دور اندیشی، سلامت است. الجَنتُ غایَةُ السابِقِینَ، وَ النَّارُ غایَتُ المُفرِطِینَ. نهج البلاغه: خطبه 157. بهشت نهایت و خط پایان پیشی گیرندگان، و آتش، نهایت و خط پایان کوتاهی کنندگان است. امام ششم(ع) فرمود: مَن فَرَّطَ تورَّطَ. تحف العقول:356 کسی که کوتاهی ورزید به مشکلات بسیار سخت دچار شد. جهل: نادانی به حقایق و جهل به امور دنیا و آخرت و تکالیف و وظایف و حقوق خود و دیگران، بیماری بسیار خطرناکی است که اگر با تحصیل علم و معرفت مداوا نشود هلاکت ابدی و رسوایی دائمی و خسارت جبران ناپذیر به دنبال خواهد داشت. شهوت: شهوت به معنا:« رغبت شدید و میل به چیزی است که انسان آن را برای به دست آوردنش هدف گرفته است». اگر این رغبت و میل به امور ناپسند و حرام باشد، سبب افتادن در گناه و معصیت و سرانجام کشته شدن روح عقل و در نهایت دچار شدن به عذاب دنیا و آخرت خواهد شد. سبب هیجان شهوت، محبت و عشق بی اندازه به دنیا ست که مانند درختی در کنار وسوسه های شیطان و همنشینی با بدکاران و از خدا بیخبران رشد و نمو می کند و شاخه های شهوت از آن می روید و تبدیل به شجرۀ ملعونه می شود، که جز ارتکاب گناهان، و دور گشتن از خدا و محرومیت از رحمت الهی و سزاوار ننگ دنیا و آخرت شدن و افتادن به دوزخ میوه ای دیگر ندارد. این درخت خطرناک که نمونه ای از درختان جهنم- و به ویژه درخت زقوم است، به غیر از تیشۀ موعظه و نصیحت و توجه به خدا و اندیشه در عاقبت و عبرت گرفتن از حوادث، ریشه کن نمی شود. اهل حقیقت می گویند: از خطرناک ترین شاخه های این درخت که در بسیاری از نفوس ریشه دوانده و سبب بروز بسیاری از معاصی و گناهان و علت پیدایش بسیاری از زشتی های اخلاقی در آنان شده، هفت شاخه است: شاخه های هفتگانه درخت شهوت: شهوت مقام ، ریاست و جاه و جلال. شهوت مال و ثروت و ملک و منال. شهوت کاخ و عمارت های گران . شهوت مباشرت با زنان زیبا و طنازان هم چون حور. شهوت خوراکی ها و نوشیدنی های لذت بخش و سکر آور. شهوت لباس های فاخرو پوشیدنی های ابریشمی و رنگارنگ. شهوت معاشرت و نشست و برخاست با اهل فسق و فجور و آلوده دامنان به گناه و معصیت. این هفت شهوت ،خواه و ناخواه سبب بروز هفت صفت شیطانی از افق باطن انسان، و مانع تابش خورشید عرفان برمرغزار دل های غافلان است: تکبر، ریا و خودنمایی، حسد و حقد، حرص و طمع، بخل، ستم، خشم و غضب عکس دختر , عکس دختر ایرانی , عکس ایرانی , عکس بازیگران ایرانی , عکس بازیگر ایرانی, عکس زنان ایرانی, عکس زیباترین دختر ایرانی, عکس پسر ایرانی, عکس پسران ایرانی ، u;s nojv , u;s nojv hdvhkd , u;s hdvhkd:: بازدید از این مطلب : 690 |
|
موضوعات آرشیو مطالب آخرین مطالب پیوند های روزانه مطالب تصادفی مطالب پربازدید تبادل لینک هوشمند پشتیبانی LoxBlog.Com
|