نوشته شده توسط : عکس دختر ایرانی

 

۱۰ دلیل عمده خونریزی واژینال پس از مقاربت

دلایل عمده خونریزی واژینال

۱۰ دلیل عمده خونریزی واژینال پس از مقاربت
بعد از پایان یافتن ارتباط جنسی همچنان در رویای شیرین خود غوطه ور هستید که به حمام می روید و ناگهان متوجه می شوید که در حال خونریزی هستید. هیچ چیز نمی تواند زودتر از خونریزی واژینال شما را به واقعیت های زندگی باز گرداند. خونریزی پس از مقاربت به دلایل متعددی در خانم ها ایجاد می شود و نباید به راحتی از آن گذشت. در این مقاله شما را با ۱۰ نمونه از مهمترین علل ایجاد خونریزی پس از نزدیکی آشنا می کنیم:

۱- دیسپلازی سرویکس
دیسپلازی سرویکس تغییرات وابسته به مرحله ی قبل از سرطان در سلول های مخاطی رحم می باشد که طی آن بافت ها رشد نابهنجار پیدا می کنند. ریسک ابتلا به این اختلال معمولا به طرق زیر افزایش پیدا می کند: داشتن شرکای جنسی متعدد، تجربه رابطه جنسی پیش از سن ۱۸ سالگی، زایمان قبل از ۱۶ سالگی، ابتلای قبلی به یکی از بیماری های مقاربتی.

برای درمان اصولاً جراحی به منظور برداشتن توده ی مورد نظر پیشنهاد داده می شود.

۲- کلامیدیا
نوعی عفونت باکتریایی است که عموماً از طریق فعالیت جنسی، برخورد منی آلوده با جریانهای روان کننده ی واژینال و یا خون انتقال پیدا می کند.

۳- سوزاک
یک بیماری با درصد ابتلای بالا است که معمولاً از طریق تماس جنسی انتقال پیدا کرده و دلیل ایجاد آن نوع معینی از باکتریها می باشد. برای درمان آن داروهای متنوعی وجود دارند.

۴- تورم رحم
التهاب و تورم به همراه عفونت رحم یا واژن. درمان بر حسب دلیل ایجاد بیماری صورت می پذیرد.

۵- پولیپ سرویکس
به رشد بیش از حد مخاط رحم نسبت داده می شود که دارای حالتی نرم، و رنگی متمایل به قرمز یا بنفش می باشند. این نوع زائده های گوشتی در خارج از غشای مخاطی رحم و کانال رحم رشد پیدا می کنند. پلیپ های رحمی بسیار حساس بوده، همانطور که اشاره شد در خارج از رحم رشد می کنند و خیلی راحت و بدون درد برداشته می شوند.

۶- تارچه زدگی(تریکومونا)
این نوع بیماری عبارت است از آلودگی به انگل هاى تک تارچه که به طور اخص سبب آماس مهبل در زنان می شوند. اختلال فوق از طریق برقراری ارتباط جنسی انتقال پیدا می کند و عامل ایجاد آن نوعی از سلول های تک یاخته ای (پروتوزوان) می باشند. باید توجه داشت که امکان انتقال بیماری در هنگام زایمان طبیعی از طریق مادر آلوده به نوزاد نیز وجود دارد. در موارد نادر هم دیده شده که بیماری از طریق آب داخل وان حمام، ادرار، توالت فرنگی، و استخرها نیز منتشر می شود.

۷- عفونت قارچی واژینال
رشد بیش از حد قارچ های طبیعی که در منطقه ی واژن وجود دارند منجر به ایجاد عفونت قارچی می شود. از جمله سایر علائم می توان به خارش، سوزش، و ترشحات بی بو، سفید رنگ و پنیری شکل اشاره کرد.

۸- اندومتریوز و ادنومی
اندومتری در لغت نامه ی پزشکی “درلند” چاپ ۲۷ به این ترتیب تعریف شده است: تورم غشای داخلی رحم ( داخلی ترین پرده ی درونی زهدان) که در برخی موارد با فرورفتن لایه ی اندومتر به میومتر (بافت عضلانی رحم) همراه می شود. ادنومی هم به جایگزینی اندومتر رحم در جایی غیر از حفره ی رحمی اطلاق می شود. به این ترتیب که غشای اندومتروز به رحم یا سایر اندام ها مثل تخمدان چسبیده و سبب به وجود آمدن نابجاى بافت هاى درون زهدانی شود.

۹- پولیپ رحمی
پولیپ های رحمی زمانی ایجاد می شوند که غشای داخلی رحم رشد نابهنجار پیدا می کند و سبب ایجاد برآمدگی در رحم می شوند. کمتر اتفاق می افتد که رشد این نوع پلیپ ها به مرحله خوش خیم و یا بد خیم برسد. همچنین خانم هایی که به این اختلال گرفتار می شوند به ندرت خونریزی غیر طبیعی رحم بین دو سیکل قاعدگی را تجربه می کنند.

سایر علائم عبارتند از: خونریزی پس از رابطه جنسی، لک دیدن، خونریزی بیش از حد در زمان قاعدگی، خونریزی پس از یائسگی، و خونریزی در حین هورمون درمانی. بهترین شیوه ی مداوا درمان هیستروسکوپیک است. با این شیوه کل حفره رحمی از طریق هیستروسکوپ قابل رویت می باشد و نسبت به شیوه درمانی دی – سی (کورتاژ تشخیصی درمانی) مزیت بیشتری دارد چراکه روش دوم با تراشیدن بافت رحم همراه است و این امکان وجود دارد که بسیاری از پلیپ ها جا گذاشته شوند.

۱۰- غدد فیبروئید
غدد فیبروئیدی رحم جزء تومورهای خوش خیم محسوب می شوند و معمولاً متشکل از تکه های جامد با بافت های الیافی هستند. کمتر دیده شده که غدد فیبروئید به شکل تومورهای بدخیم درآیند. علائم این اختلال در خانم متفاوت است و برخی از خانم ها به هیچ وجه هیچ نشانه ای از آن را احساس نمی کنند. اگر بتوانند تا زمان یائسگی صبر کنند، به مرور زمان فیبرون ها به دلیل توقف ترشح استروژن، کوچکتر شده و کم کم به طور کلی از بین می روند.

خانم هایی که دارای فیبرون هستند باید دقت داشته باشند که هیچ گاه استروژن را در هیچ شکل و فرمی مصرف نکنند حتی به صورت قرص های ضد بارداری؛ چراکه استروژون سبب رشد نامتعارف غدد فیبروئید می شود. درمانهای متنوعی برای از بین بردن این غدد وجود دارد از میمکتومی (برداشتن عضله ی رحم) گرفته تا آمبولیزه کردن شریان های رحم (مسدود کردن شریان ها) و یا روش قدیمی هیسترکتومی که همراه با جراحی برای برداشتن همه یا بخشی از رحم می باشد.

تشخیص صحیح دلیل خونریزی پس از ارتباط جنسی نیاز به تخصص دارد. به همین دلیل هر زمان که متوجه بروز یک چنین مشکلی شدید، حتماً با پزشک متخصص تماس حاصل نمایید

عکس دختر , عکس دختر ایرانی , عکس ایرانی , عکس بازیگران ایرانی , عکس بازیگر ایرانی, عکس زنان ایرانی, عکس زیباترین دختر ایرانی, عکس پسر ایرانی, عکس پسران ایرانی ، u;s nojv , u;s nojv hdvhkd , u;s hdvhkd

:: بازدید از این مطلب : 707
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 6 شهريور 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عکس دختر ایرانی

عکس دختر , عکس دختر ایرانی , عکس ایرانی , عکس بازیگران ایرانی , عکس بازیگر ایرانی, عکس زنان ایرانی, عکس زیباترین دختر ایرانی, عکس پسر ایرانی, عکس پسران ایرانی ، u;s nojv , u;s nojv hdvhkd , u;s hdvhkd

:: بازدید از این مطلب : 780
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 6 شهريور 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عکس دختر ایرانی

رسول خدا  می‌فرماید در وجود انسان پاره گوشتی است که اگر سالم و صحیح باشد همه اعضا و جوارح به دنبال آن سالم خواهند بود. و اگر  فاسد باشد همه اعضا و جوارح فاسد خواهند شد. این پاره گوشت قلب است. امام صادق می‌فرماید قلب یک فرمانده است و همه اعضا و جوارح فرمانبر هستند، اگر قلب خوبی‌ها را بخواهد همه اعضا و جوارح مجری خوبی‌ها هستند، اگر بدی‌ها را بخواهد اعضا و جوارح هم مجری بدی‌هایی که او می‌خواهد هستند.

آنقدر که قرآن مجید و روایات و دعاها مسئله قلب را مطرح کردند و اهمیت دادند به این عضو به این مقدار عضوی را مطرح نکردند، کار قیامت مردم هم یا با قلب سر و سامان دارد یا با قلب خراب است و نابود است. یَوْمَ لاٰ یَنْفَعُ مٰالٌ وَ لاٰ بَنُونَ  ﴿الشعراء، 88﴾ إِلاّٰ مَنْ أَتَى اَللّٰهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ  ﴿الشعراء، 89﴾ پول و فرزندتان را قیامت به رخ من نکشید پولتان اولادتان، سودی به حال شما ندارند، آنها یک مکلف مستقلند شما هم یک مکلف مستقل، نه بدی‌های شما را روی دوش اولادتان بار می‌کنیم نه بدی‌هاش آنها را روی دوش شما، و لا تزر وازرة وزر اخری.

احدی در قیامت بار سنگین کسی را برنمی‌دارد، تنها چیزی که قیامت به شما سود می‌دهد قلب سالم است، یعنی قلبی که آلوده به نفاق، به کفر، به شرک، به کینه، به  حسد، به بخل و به ریا نباشد آراسته باشد به ایمان به پروردگار، ایمان به انبیا، ایمان به قرآن، ایمان به ائمه طاهرین.

در قرآن و روایات یک بحثی که مطرح است بحث حیات و مرگ قلب است، آدم زنده است دارد زندگی می‌کند ولی قلبش مرده است یعنی قلب ضربان ظاهرش را دارد ولی ضربان معنوی ندارد برای خدا نمی‌زند باز و بسته می‌شود ولی برای هوای نفس برای شیطان ، امیر المومنین  این قلب را که در نهج البلاغه توصیف می‌کنند می‌گویند صاحب این قلب قیافه آدمیزاد است ولی قلب قلب حیوان،که یک قلب مرده‌ای است. چه می‌شود قلب می‌میرد؟ آیات و روایاتمان می‌گویند گناه و ادامه گناه، یک وقت آدم یک چند روز گناه می‌کند بعد پشیمان می‌شود جبران می‌کند، نه این چند روز گناه قاتل دل نیست که در آن چند روز هم ممکن است هر یک باری که گناه می‌کند توبه کند و توبه جدی هم بکند ولی دوباره دچار گناه شود. که یک کسی به امیر المومنین گفت اگر یک نفر هی دچار گناه شود و هی توبه کند، مثل همین آدم که گنهکار حرفه‌ای نیست شغلش گناه نیست خطا می‌کند اشتباه می‌کند ضعف نشان می‌دهد، گفت این چند بار گناه و چند بار توبه چی می‌شود؟ فرمود هیچی هر باری که  گناه می‌کند کار بدی می‌کند هرباری که توبه می‌کند خدا می‌بخشد، فکر نکن اگر یک نفر ده روز پنج روز یک ماه یک سال، دچار صد تا گناه شد و صد تا توبه این دیگر باید برود جهنم آنی که توبه می‌کند معلوم می‌شود قلبش نمرده، علامت مرگ قلب تداوم گناه است، بیست سال، سی سال، پنجاه سال، ثُمَّ کٰانَ عٰاقِبَةَ اَلَّذِینَ أَسٰاؤُا اَلسُّواىٰ ﴿الروم‏، 10﴾ سرانجام کار کسی که شغلش را گناه قرار داده  أَنْ کَذَّبُوا بِآیٰاتِ اَللّٰهِ این است که همه چیز را  منکر می‌شود می‌گوید من خدا را قبول ندارم، قرآن را قبول ندارم، نبوت را قبول ندارم، بهشت و جهنم را قبول ندارم احکام را هم قبول ندارم، نماز را قبول ندارم روزه را قبول ندارم و از همه بدتر که گناه ویران‌کننده خانواده‌ها و دین و اخلاق مردم است می‌گوید حجاب را قبول ندارم چرا اینقدر اصرار می‌کنید روی من و موی من و زیبایی‌های من را دیگران نبینند من می‌خواهم همه من را ببینند، می‌گوییم خدا نمی‌خواهد همه ببینند، می‌گوید به خدا چه ربطی دارد؟ این آیه قرآن است.

أَنْ کَذَّبُوا بِآیٰاتِ اَللّٰهِ همه آیات خدا را تکذیب می‌کند این را می‌گویند قلب مرده، آیا قلبی که مرده است راهی برای زنده شدن دارد؟ وقتی عیسی ابن مریم با فوت دهانش مرده را زنده کند خب قلب مرده قطعا به زنده شدن نزدیک است، آنی که می‌دمد به قلب مرده و قلب مرده را زنده می‌کند دم پروردگار است، دم اولیا الهی است، آن قلب مرده را زنده می‌کند، در عالم برای پروردگار کار نشد ندارد، شدنی است، خیلی قلب‌های مرده در زمان انبیاء، در زمان ائمه، زنده شدند.

یک کسی رفیقش را آورد پیش امام صادق گفت یابن الرسول الله کارمند بنی امیه بودم دیگر بدانید که وضع من سی چهل ساله چی بوده، تمام پولهایم حرام، خانه حرام، زمین حرام، ملک حرام، لباسهایم حرام، خوراک‌هایم حرام، راهی برای زنده شدن من هست؟ فرمود بله مگر اینکه یک دروغگو بیفتد وسط بگوید خدا در خانه‌اش را به روی تو بسته ناامید کند انسان را، در روایاتمان دارد یکی به یک گنهکاری گفت والله دیگر خدا تو را نمی‌آمرزد خیلی کارت سنگین است به پیغمبر زمان پیغام رسید برو به آنی که قسم خورد من آن گناهکار را نمی‌بخشم بگو آن را بخشیدم تو را  نمی‌بخشم، برای چی بنده من را از در خانه من رد کردی؟ تو چه کاره من هستی که قسم خوردی نمی‌بخشم مگر کار من دست توست؟ بله راه دارد.

یکی از مهمترین راه‌های زنده شدن قلب را امیر المومنین ارائه کرد، یک روزی فرزند بزرگوارش امام مجتبی را صدا زد و فرمود حسن جان یک پدری که در مرز رفتن است، دیگر ماندنی نیست، دارد به تو مطالبی را می‌گوید، یک جمله‌اش این بود امام معصوم به یک امام معصوم دیگر دارد می‌گوید  حسن جان می‌خواهی دل مرده زنده بشود، برو بنشین پای زبان پاکان، پای زبان اولیاء خدا، پای زبان انسان‌های واجد شرایط موعظه گوش بده، این موعظه‌گران آدم‌های بی‌توقعی هستند،  چیزی از شماها  نمی‌خواهند همه توقعشان این است به این مطالب زنده‌کننده دل گوش بدهید عمل بکنید برنده شوید همین.

 پیغمبر می‌فرماید نیکوترین موعظه، رساترین موعظه، بهترین موعظه، موعظه خداست یک وجود مقدسی که به ما جز نظر لطف، نظر رحمت، نظر کرامت، نظر هدایت، نظر دستگیری، ندارد، عمق حرفش هم این است بیا بهشتت دهم نرو تو در نار نرو جهنم، دوست ندارم بروی جهنم، وَ لاٰ یَرْضىٰ لِعِبٰادِهِ اَلْکُفْرَ ﴿الزمر، 7﴾ راضی نیستم بروی جهنم، داری خودت خودت را جهنمی می‌کنی من از تو هم ناراضی می‌شوم من راضی نیستم بروی جهنم اما حالا که خودت داری خودت را جهنمی می‌کنی من از تو هم بدم می‌آید من این راه را برای تو نساختم، من یک دانه جاده دارم صراط مستقیم اولش دین است آخرش هم بهشت است،  دیگر جاده دیگر ندارم. جاده به سوی جهنم از طرف تو ساخت خودت است و بدان عالم، هوای نفست است و شیاطین من آنجور جاده ندارم نرو. بروی از تو هم بدم می‌آید. چه می‌خواهی هر چه می‌خواهی من دارم بیا از خودم بگیر دنبال گناه برای چه می‌روی؟

به موسی ابن عمران گفت نمک آشت هم به  من بگو بهت بدهم تمام در و تخته‌ها دست من است من جور می‌کنم، ما عادت نکردیم با خدا رفاقت کنیم، بلد نشدیم چطوری با او حرف بزنیم، اگررفیقش شویم اگر بلد باشیم حرف بزنیم، او بهترین رفیق است. بهترین گوش بده است، بهترین عمل‌کننده است، بهترین محبت‌کننده است، مفصل هم نیست این نصیحت اما خیلی باارزش است، یابن آدم  کسی که یقه برای پول پاره می‌کند، وقت و دین و عقل و فکر و عمر و همه چیزش را می‌گذارد برای پول، زن و بچه‌اش مردند که یک بار با او نهار بخورند با او شام بخورند، یک  دو روزی بروند مسافرت وقت ندارد، یک سال یک دانه شب احیا دارد معلوم نیست کدام یکی از این سه شب است وقت ندارد آن یک شب هم بیاید. همش دنبال دنیا. دنبال پول. هر چی دارد به پول نزدیک می‌شود از من دور می‌شود، چه خبرت است، پسر آدم مال هفتاد میلیون را داری می‌بری باز هم سیر نمی‌شوی این همه را به خاک سیاه نشاندی باز هم سیر نمی‌شوی؟ بندگان من حق ندارند، سهم ندارند، زن و بچه مردم سهم در این پول ندارند؟

 ای حریص بر دنیا به چنان مشکل و گره غیر قابل باز شدنی در آخرت دچار شوی که آن سرش پیدا نیست. با این دنبال دنیا رفتنت چنان دلت را دچار غصه می‌کنم که هیچ طبیبی بلد نباشد علاج بکند تا کنار دلار از غصه بمیری، سکته  کنی، داغون بشوی،ابدا هر چی بدوی گرفتار و نیازمندی‌ات می‌کنم سیر نمی‌شوی، گداتر از همه تو را قرار می‌دهم که دائم دستت دراز باشد هی بگویی می‌خواهم، می‌خواهم،دچار آرزوهای دور و درازت می‌کنم که به یکیش دسترسی پیدا نکنی.

یابن آدم ، هر روز که آفتاب غروب می‌کند یک روز از رشته طولانی عمرت کم می‌شود،و حالیت نیست چه بلائی دارد به سرت می‌آید چون هی کم می‌شود کم می‌شود یک مرتبه می‌بینی ملک الموت بالای سرت است و هیچ کاری هم دیگر نمی‌توانی بکنی و  شصت سال است صبحانه و نهار و شامت را دادم یک بار درست و حسابی از من سپاسگزاری نکردی. کدام صبحانه‌ات را لنگ گذاشتم؟ برای چی بیدار نمی‌شوی؟ یک گوشه مالت که کم می‌شود برمی‌گرید می‌گویی این خدا هم خدا نشد من هفتاد سال است دارم نانت را می‌دهم حالا یک خرده از مالت کم شده دیگر من خدا خدا نیستم، یابن آدم  هیچ روز جدیدی بهت نمی‌رسد مگر روزی تازه من به تو می‌رسد، هر روز هر سال میوه تازه، سبزی تازه، صیفی‌جات تازه، دائم دارم تازه به تازه در حلقت می‌ریزم هر روز، روز سیرت می‌کنم، اما شب ملائکه پرونده‌ای که از تو برای من می‌آورند همش گناه است، همش بدی است، سیرت می‌کنم شب ملائکه پرونده‌ات را به من ارائه می‌دهند یا ربا خوردی، یا دروغ گفتی یا تهمت زدی، یا آبروی مردم را بردی یا با بی‌حجابی صد تا جوان را سرنگون در شهوات حرام کردی، روزی مال من را می‌خوری  و با من می‌جنگی؟

بعد یک چیزی که می‌شود یاد من می‌افتی ای خدا فاستجیب لک، جوابت را می‌دهم، ردت نمی‌کنم.  دائم از طرف من خوبی به سوی تو سرازیر می‌شود و  دائم از طرف تو گناه به طرف من من همش خیر به تو می‌دهم تو همش شر به  من تحویل می‌دهی،  بنده من ، عجب سرپرست خوبی هستم من و عجب بنده بدی هستی تو. چه سرپرست خوبی هستم من، چه بنده بدی هستی تو. خوبی من به این است که  تا یک مشکلی برایت پیش می‌آید دستت را بلند می‌کنی من  تو را با دست پر برمی‌گردانم و  بعد سوء کارم این شده که هی گناه بعد از  گناه تو را بپوشانم آبرویت نرود ببین بنده من من را به چه کاری کشیدی که هی پرده روی کارت بیندازم. کارت به جایی رسیده که به سر و صورت دیگر آثار پیری دارد می‌زند حالا من ، دیگر از تو حیا  می‌کنم. اما  هنوز زمانش نیامده که تو هم از من حیا کنی؟

من را یادت رفته هیچ جا حرف من را نمی‌زنی، هر جا مهمانی می‌روی عروسی میروی اینور و آنور می‌روی سفر می‌روی همش حرف دیگران را می‌زنی،می‌ترسی از مردم  اما خودت را ایمن از خشم من می‌دانی ؟این وضع ماست، این توضیحی است که مولا در حق ما داده است. حالا ما چی کار کنیم؟  در که به رویمان بسته  نیست، اگر بسته بود منکر همه چیز بودیم، ما می‌توانیم از گناهان برگردیم بشویم تائب، وقتی توبه کردیم با خودش با پیغمبرش، با اهل بیت، معیت پیدا می‌کنیم، می‌شویم با آنها إِنَّ اَللّٰهَ مَعَ اَلَّذِینَ اِتَّقَوْا وَ اَلَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ  ﴿النحل‏، 128﴾خداوند متعال می فرماید من با آنهایی که خودشان را از گناه حفظ می‌کنند معیت دارم.

برگرفته از نهج البلاغه

 

عکس دختر , عکس دختر ایرانی , عکس ایرانی , عکس بازیگران ایرانی , عکس بازیگر ایرانی, عکس زنان ایرانی, عکس زیباترین دختر ایرانی, عکس پسر ایرانی, عکس پسران ایرانی ، u;s nojv , u;s nojv hdvhkd , u;s hdvhkd

:: بازدید از این مطلب : 784
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 6 شهريور 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عکس دختر ایرانی

قرآن کریم در رابطه با انبیاء الهی و ائمه معصومین(ع)می فرماید:رسولان و ائمه طاهرین(ع) در سه ناحیه «دریافت وحی و الهام»، «ابلاغ الهامات» و «اعمال خود» دچار عصمت بوده و هیچ‌گاه خطا و اشتباهی در این سه مورد از ایشان سر نمی‌زد.

خداوند در قرآن کریم از اقتدا کنندگان به معصومان اعلام رضایت کرده چراکه آنان از اقتدا کنندگان خود راضی بوده و رضایت معصوم رضایت خداوند متعال است؛ البته در آیات قرآن کریم، علاوه بر اعلام رضایت از اقتدا کنندگان به معصومان، از آنان تعریف و تمجید کرده است.آن دسته از انسان‌ها که در اقتدای به معصومان کم گذاشته و دینشان را تقسیم می‌کنند به این معنا که هر بخشی از دینداری که هزینه‌ای نداشته باشد را رعایت کرده و در هر بخشی که مشکلاتی در پی دارد، عقب نشینی می‌کنند، به صراط مستقیم نخواهند رسید.

نقصان در اقتدای به معصومان افراد را نه به خدا و نه به بهشت می‌رساند مگر این‌که توبه‌ای واقعی کرده و نقص در اقتدا را برطرف کنند؛ مؤمنان باید در تمام امور مالی، دینی، بدنی و حقوقی اقتدای به معصوم کرده تا قلب مبارک امام زمانشان را راضی کنند.

دسته‌ای دیگر از انسان‌ها وجود دارند که هیچ اقتدایی به معصومان نداشته و عنوان کافر را به خود اختصاص داده‌اند؛ خدای رحمان نسبت به این طایفه، اعلام بی محبتی و آنان را مذمت کرده است؛ از جمله می‌توان به عبارت «لا یحب ؛ دوست ندارد» در آیات فراوانی اشاره کرد.

خدای متعال برای رضایت از بندگانش به معصومان و قلب امام زمان هر انسانی نگاه می‌کند؛ اگر ایشان از فردی راضی باشند، خدا هم از آن فرد راضی می‌شود.در آیه «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ» در سوره آل عمران آمده است که اگر خدا را دوست داشته باشید و او را تبعیت کرده به این معنا که موجبات نگرانی قلب معصوم را فراهم نکنید، خدا هم از شما اعلام رضایت کرده و به شما محبت خواهد داشت.

وجود مبارک امام زمان در زمان غیبت صغری از طریق نواب اربعه با جامعه ارتباط داشتند و در زمان غیبت کبری در ضمن توقیع مبارکی مردم را به عالمان ربانی و مراجع عظام تقلید ارجاع داد‌ه‌اند که مهمترین کانال دریافت علوم اهل‌بیت و فقه آل محمد هستند و تا حد توان باید مراقبت نمود که در جایگاه با عظمت نائبان عام حضرتشان خدشه وارد نشود.مرجعی که اعمال هر مکلفی(اگر خودش مجتهد نیست)بدون تقلید از او باطل است.

در زمان قدیم مرجعیت دارای ابهت و اهمیت بسیاری نزد مردم بود،آن زمان پایگاه اینترنتی و ماهواره‌ای وجود نداشت که دشمن بتواند مثل امروز مرجعت را بکوبد؛ وقتی که میرزای شیرازی دستور تحریم تنباکو را صادر کرد، حتی تاجر تنباکو هم بساط خود را جمع و دست انگلیس را کوتاه کرد. باید مواظب باشیم که اهمیت مراجع در ذهن ما خراب نشود که اگر چنین شود باختیم وهمه چیز را از دست داده‌ایم چرا که دست‌های پشت پرده برای بی‌اهمیت کردن مراجع و عالمان ربانی در اذهان و جامعه تمام توان خود را به کار بسته‌اند.

در روایتی در غایة المرام آمده است که امام زمان(عج) خطاب به کسی که گفت چرا توفیق زیارت شما را نداریم، فرمودند من نمی‌خواهم شما را ببینم؛ زیرا شیعیان ما به دنبال اموال دنیا افتاده‌اند، رشته محبت را از میان خود جمع کرده‌اند و مؤمنانی که از لحاظ فکری و عقیدتی ضعیفند را رها کرده‌اند.

امروز ماهواره‌ها، پایگاه‌های اینترنتی و انواع ابزارهای دشمن دست به دست هم داده اند تا کنترل ضعیفان مؤمن که در اعتقادات قدرت تفکر ندارند را به دست گرفته و آنان را از صراط مستقیم منحرف کنند؛ شیعیان باید دلسوز این دسته از مؤمنان ضعیف بوده و دست ایشان را بگیرند.

عکس دختر , عکس دختر ایرانی , عکس ایرانی , عکس بازیگران ایرانی , عکس بازیگر ایرانی, عکس زنان ایرانی, عکس زیباترین دختر ایرانی, عکس پسر ایرانی, عکس پسران ایرانی ، u;s nojv , u;s nojv hdvhkd , u;s hdvhkd

:: بازدید از این مطلب : 789
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 6 شهريور 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عکس دختر ایرانی

با فرا رسیدن ماه شعبان، موجی از شادی و نشاط دل‌های شیعیان را فرا می‌گیرد. در هر جای دنیا که قلبی به عشق اهل بیت(علیهم السلام) می‌تپد، در این ایام به شکلی ویژه نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) ابراز ارادت می‌کنند.


از روز سوم این ماه که میلاد پر برکت امام حسین علیه السلام است، جشن ها آغاز شده و اوج این سرور و شادی، در نیمه آن نمایان می‌شود. چرا که میلاد منجی عالم بشریت در این روز واقع شده است و این ایام یادآور هنگامه ظهور و برپایی حکومت عدل جهانی به دست حضرت بقیة الله(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد، که همه مسلمانان انتظار چنین روزی را دارند. جشن‌ میلاد امام‌ زمان(علیه السلام)، جشن‌ زنده‌ شدن‌ آرزوها و امیدها، جشن‌ آمادگی‌ برای‌ شرکت‌ در نهضتی‌ بزرگ‌ و انسانی‌ است. جشن‌ میلاد آن حضرت، جشنی‌ توأ‌م‌ با آگاهی، حرکتی‌ مستمر و سازنده‌ و زندگی‌ بخش، و میثاق‌ و هم‌سویی‌ با امام‌ عصر(علیه السلام) است.


این‌ روز، از شیرین‌ترین، خجسته‌ترین‌ و بزرگ‌ترین‌ اعیاد اسلامی‌ است.

و به‌ فرمودهِ‌ مقام‌ معظم‌ رهبری:
روز ولادت‌ حضرت‌ مهدی(علیه السلام)، یک‌ عید حقیقی‌ برای‌ همهِ‌ افراد بشر و کسانی‌ است‌ که‌ سختی‌ کشیده اند یا رنجی‌ برده‌اند یا اشکی‌ ریخته‌اند و انتظاری‌ کشیده‌اند.
در دین مبین اسلام همچنان که به برپایی مجالس عزا برای اهل بیت(علیهم السلام) اهمیت داده شده به شادی و سرور در عیدها نیز سفارش شده است.
به وقت شادمانی ما شاد باش
از امام صادق(علیه السلام) روایت شده که فرمودند: "شیعتنا جزء منا، خلقوا من فضل طینتنا، یسوءھم ما یسوءنا، و یسرھم ما یسرنا؛" شیعیان ما از ما ھستند و از فزونی طینت ما آفریده شده اند، ناراحتی ما آنان را اندوھگین می سازد و شادمانی ما آنان را شادمان می سازد. (١)
امام رضا(علیه السلام) به ریان بن شبیب می فرمایند: "یا بن شبیب! إن سرک أن تکون معنا فی الدرجات العلى من الجنان، فاحزن لحزننا و افرح لفرحنا؛" اگر دوست داری که با ما در بھشت ھمراه باشی، به ھنگام حزن ما، اندوھگین باش و به وقت شادمانی ما شاد باش. (٢)
لازمهِ ‌شاد بودن‌ در شادی‌های ‌اهل‌بیت(علیهم السلام) ‌این ‌است‌ که ‌در مناسبت‌هایی‌ چون‌ نیمه‌ شعبان‌ و میلادهای‌ امامان (علیهم السلام) مجالس‌ شادی‌ برگزار شود تا شادی‌های‌ زندگی ‌به‌ شادی‌های ‌معصومین(علیهم السلام) پیوند بخورد.
مهمترین هدف در جشن میلاد منجی عالم بشریت، بالا بردن معرفت و شناختمان نسبت به حضرت و آشنا نمودن جوانان با وظایفشان به عنوان یک شیعه منتظر است. شیعه باید امام زمان خویش را بشناسد، هم از جهت نام و نسب، هم از نظر سیره و صفات و هم از حیث معارف نورانی و فضایل معنوی
تأثیر شگفت آور شاد کردن دیگران
امام صادق(علیه السلام) فرمودند: نپندارد یکى از شماها که مومنى را شاد کرده است تنها او را شاد کرده، بلکه به خدا، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را شاد کرده است. (٣)
و نیز امام صادق(علیه السلام) در ضمن حدیثى طولانى فرمود: چون خدا مومن را از قبرش مبعوث کند، با او نمونه‏اى از قبر بیرون آید و جلوی او باشد و هر کجا که مومن یکى از هراس هاى روز قیامت را ببیند آن نمونه گوید: نترس و غم مخور و مژده گیر به شادى و کرامت از طرف خداوند تا آنکه در برابر خدای عز و جل بایستد و از او حساب آسانى بکشد و فرماید: او را به بهشت برند و آن نمونه جلو او باشد، مومن به او گوید: خدایت رحمت کند، چه خوب کسى بودى که با من از گورم بیرون آمدى و پیوسته مرا به شادى و کرامت از طرف خدا مژده مى‏دادى تا آن را به چشم دیدم و به او مى‏گوید: تو کیستى؟ مى‏گوید: من همان شادیم که به دل برادر مومن خود در دنیا وارد ساختى، خدای عز و جل مرا از آن آفریده تا به تو مژده دهم. (۴)
چگونه شادمانی کنیم تا اماممان نیز شاد شود
اما این شادی چگونه باید باشد؟ علاوه بر چراغانی و پخش سرود و خورانیدن شربت و شیرینی باید به فکر نیازمندان نیز باشیم، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند:
محبوب ترین کارها نزد خدا، شاد کردن مومن است، گرسنگى را از او برانى یا گرفتارى را از او بگردانى. (۵)
یکی از کارهای قشنگی که در نیمه شعبان می شود انجام داد، قربانی کردن گوسفند به نیت سلامتی حضرت و هدیه دادن آن به افراد نیازمند می باشد.
البته مهمترین هدف در جشن میلاد منجی عالم بشریت، بالا بردن معرفت و شناختمان نسبت به حضرت و آشنا نمودن جوانان با وظایفشان به عنوان یک شیعه منتظر است. شیعه باید امام زمان خویش را بشناسد، هم از جهت نام و نسب، هم از نظر سیره و صفات و هم از حیث معارف نورانی و فضایل معنوی. و طبیعی است هر چه این شناخت عمیق‌تر باشد، آثار آن آشکارتر، و ارتباط قلبی و باطنی با امام بیشتر خواهد بود.
حداقل این شناخت آن است که بدانیم امام عصر(علیه السلام) ولی ‌نعمت ماست و اطاعت از ایشان واجب است، به طفیل وجود مقدس اوست که ما زنده‌ایم و نفس می‌کشیم و روزی می‌خوریم و از نعمت‌های متنوع الهی بهره‌مند می‌شویم. اگر آن حضرت نبودند، ما حتی از اولین نعمت خداوند، یعنی «وجود و هستی» بهره‌ای نداشتیم.
حال اگر در مجالسی که به عنوان جشن میلاد حضرت برگزار می شود قطره ای از معارف امام شناسی باشد قطعا مورد رضایت امام خواهد بود و بهترین هدیه به امام زمان(علیه السلام) افزایش علم و معرفت شیعیان نسبت به آن حضرت است که باعث ازدیاد محبت و در پی آن تصحیح اعمالمان طبق نظر و رأی حضرتش است.
آداب شادمانیِ مورد رضایت خدا
البته شادی‌ شرایط ‌و آدابی ‌دارد که ‌در زیر به ‌برخی‌ از آن‌ها اشاره ‌می‌شود:
1. مجالس‌شادی ‌نباید همراه ‌با گناه‌باشد؛
امام‌صادق(علیه السلام) فرمود: "لا تسخطو الله‌ برضا احدٍ من‌خلقه‌ وَ لَا تَقَرَّبُوا إِلى‏ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ تَتَبَاعَدُوا مِنَ اللَّهِ" (۶)
خداوند را به‌ غضب ‌در نیاورید به ‌خاطر رضایت ‌و خشنودی ‌احدی‌ از مردم؛ ‌و نزدیک‌ نشوید به‌ مردم ‌به‌ وسیلهِ‌ دوری‌ از خدا.
و نیز فرمود: "لاینبغی ‌للمو‌من‌ ان‌ یجلس‌ مجلساً یُعصیَ اللّه‌ فیه ‌و لا یَقدِر علی ‌تغییره". (٧)
سزاوار نیست ‌برای‌ مو‌من ‌در مجلسی ‌بنشیند که ‌معصیت‌ خدا در آن‌ می‌ شود و نمی‌ تواند جوّ مجلس ‌را عوض ‌کند.
در جشن ها به خصوص جشن نیمه شعبان نباید از موسیقی های حرام استفاده شود، بلکه شایسته است از مداحی و سرودهایی که مدح ائمه(علیهم السلام) را در بردارد استفاده شود.
2. با اذیت ‌و آزار همراه ‌نباشد؛
یکی‌ از شرایط ‌شادی‌ این ‌است ‌که ‌با اذیت‌ و آزار دیگران ‌همراه‌ نباشد، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: "من‌ آذی ‌مو‌مناً فقد آذانی"؛ کسی‌که ‌مو‌منی ‌را آزار دهد مرا آزار داده ‌است.
به طور مثال اگر هنگام پخش شربت و شیرینی در خیابان ترافیک ایجاد شده و باعث آزار و اذیت شود یا صدای بلندگوها افرادی را اذیت کند، این جشن مورد رضایت امام نمی باشد.
3. هدیه دادن؛
یکی ‌از سنت‌های ‌نیکو در اعیاد اسلامی ‌هدیه‌ دادن ‌است.
امام‌ رضا(علیه السلام) فرمود: "أَفْضِلْ‏ عَلَى‏ إِخْوَانِکَ‏ فِی هَذَا الْیَوْمِ وَ سُرَّ فِیهِ کُلَّ مُوْمِنٍ وَ مُوْمِنَة"؛(٨)
در این‌ روز (عید غدیر) بر برادرانت ‌بخشش‌ کن و شاد کن هر زن و مرد مومن را.
چه خوب است مراسمی مخصوص کودکان برگزار نموده و با اهدای هدیه و جایزه آنان را با امام آشنا نماییم. حضور کودکان در چنین مجالسی حب اهل بیت(علیهم السلام) و گرایش به آن حضرات را در آنان تقویت می کند.
اگر در مجالسی که به عنوان جشن میلاد حضرت برگزار می شود قطره ای از معارف امام شناسی باشد قطعا مورد رضایت امام خواهد بود و بهترین هدیه به امام زمان (علیه السلام) افزایش علم و معرفت شیعیان نسبت به آن حضرت است که باعث ازدیاد محبت و در پی آن تصحیح اعمالمان طبق نظر و رأی حضرتش است
اثرات جشن های نیمه شعبان
برپایی هر نوع مراسمی که باعث انس بیشتر با حضرت‌ مهدی(علیه ‌السلام) شود، آثار و برکات فراوانی دارد از جمله:
یاد امام: شیعیان به یاد حضرت ‌مهدی(علیه ‌السلام) دور هم جمع شده و با ابراز ارادتشان نسبت به آن حضرت، یاد او را در دل‌ها زنده می‌کنند و با توسل به آن وجود نازنین، به خدا نزدیک‌تر می‌شوند.
ارتباط معنوی با حضرت: برپایی جشن‌ها، در روح و روان انسان، اثر خاصی گذاشته و سبب ایجاد ارتباط بین او و امام موعود می‌شود و به دنبال آن اعتقاد به وجود و ظهور حضرت، تثبیت خواهد شد.
شناخت حضرت: در جشن‌هایی که برگزار می‌گردد، از کمالات و فضایل آن حضرت گفته می‌شود و در نتیجه معرفت مردم به آن حضرت بیشتر می‌شود.
پاداش اطعام: عاشقان و دلدادگان حضرت، با اطعام و پخش شیرینی، دل مردم را خشنود کرده و به ثواب اطعام می‌رسند و گروهی از ضعفا، از این مجالس بهره مادی نیز می‌برند.
فرصت ویژه
به هر حال جشن های نیمه شعبان، فرصت مناسبی است که مردم را به خدا و دستورات او دعوت نموده و هرچه بیشتر با فرهنگ انتظار آشنا نماییم و از برپایی مراسمی که با نام جشن میلاد حضرت ولی عصر(علیه ‌السلام) است و گناهانی مانند موسیقی حرام یا شرکت بانوان با پوشش نامناسب است جلوگیری نماییم تا امام زمان خود را خشنود نموده و برکات این ماه شامل حالمان شود.

پی نوشت:
1. امالی شیخ طوسی - ص 299
2. عیون اخبار الرضا (علیه السلام) - شیخ صدوق - ج 2 ص269
3. همان
4. کلینى، محمد بن یعقوب، أصول الکافی / ترجمه کمره‏اى - ایران ؛ قم، چاپ: سوم، 1375 ش.
5. همان – ج4، ص565
6. کافی (ط - دار الحدیث) / ج‏15 / 206 / وصیة النبی صلى الله علیه و آله لأمیر المومنین علیه السلام ..... ص : 196
7. میزان‌الحکمه، ج‌۳، ص‌۴۶۳٫
8. بحارالانوار مجلسی ج94 ص 119
           

عکس دختر , عکس دختر ایرانی , عکس ایرانی , عکس بازیگران ایرانی , عکس بازیگر ایرانی, عکس زنان ایرانی, عکس زیباترین دختر ایرانی, عکس پسر ایرانی, عکس پسران ایرانی ، u;s nojv , u;s nojv hdvhkd , u;s hdvhkd

:: بازدید از این مطلب : 688
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 6 شهريور 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عکس دختر ایرانی

در همه انقلاب ها و نهضت ها جوانان جایگاه ویژه ای دارند. بنا به فرمایش رهبر فرزانه: «جوان در هر جامعه و کشوری، محور حرکت است. اگر حرکت انقلابی و قیام سیاسی باشند، جوانان جلوتر از دیگران در صحنه اند. اگر حرکت سازندگی یا حرکت فرهنگی باشد، باز جوانان جلوتر از دیگرانند و دست آنها کارآمدتر از دست دیگران است. حتی در حرکت انبیای الهی هم، محور حرکت و مرکز تلاش و تحرک، جوانان بودند».[1] بی شک در انقلاب جهانی حضرت مهدی رحمه الله هم نقش جوانان بسیار پررنگ است و امام زمان رحمه الله هم جوانانی مانند علی اکبر علیه السلام می خواهد که باید خود را در دوران غیبت کبری آماده کنند.
جوانان امروز باید به خصایص بلند و اوصاف شایستة حضرت علی اکبر علیه السلام مثل عفت و پاکدامنی، ایثار، ادب، وقار، سخاوت، شجاعت و اطاعت و تسلیم بودن در برابر فرمان امام خود آراسته شده و حمایت از دین را از آن سرور خوبان یاد گرفته و نسخه عملی زندگی خویش قرار دهند و با پناه آوردن به بارگاه ربانی او، از تمام ناپاکیها دست شسته و از دام رهبران شیطان صفت رهیده، به سوی خداوند عالم رفته و در دامان پروردگار مهرآفرین آرام گیرند. امام حسین علیه السلام فرمود: فانه ممسوس فی الله و مقتول فی سبیل ا...»؛[2] او (علی اکبر) غرق در ]عشق[ خداست و کشته راه خدا می باشد.

زندگی حضرت علی اکبر علیه السلام
حضرت علی اکبر علیه السلام دوران جوانی و زندگانی کوتاه خود را در متن حوادثی سپری نمود که هر یک از آن حوادث به نوبه خود در تاریخ اسلام، ماندگار شدند. لذا دوران زندگی حضرت علی اکبر علیه السلام را از جنبه حوادث تاریخی می توان به سه دوره کلی تقسیم نمود.
دوره اول مصادف با قیام و زندگی جد بزرگوارشان، حضرت علی علیه السلام است که شاهد شهادت جد بزرگوارشان بوده اند لذا اسرار ناگفته بسیاری را همراه خود مکتوم و به صورت مخفی نگه داشته است و از همان زمان با فتنه و حیله های شوم بنی امیه آشنا بوده و با شعار ضد دینی و ضد توحیدی قوم بنی امیه که از حلقوم شخصی همچون معاویه بلند بود، واقف بودند. چرا که نمی توان گفت که ایشان همچون سایر کودکان، فارغ از هرگونه همّ و غم بوده و در دنیای کودکانه خویش سیر می کرده است. و از طرفی ایشان بنابر بعضی شواهد تاریخی در نزد جد بزرگوارشان امام علی علیه السلام تعلیم قرآن و حدیث می دیده تا به مردم زمان خود منتقل نماید.[3]
دوره دوم مصادف با جریانات سیاسی و حوادثی بود که عموی بزرگوارش امام حسن علیه السلام با آن دست به گریبان بودند. همیاری و همراهی او با عمویش امام مجتبی علیه السلام به حدی بوده که اگر جریانی مشابه قضیه کربلا برای امام حسن علیه السلام رخ می داد او همان جانفشانی و ایثاری که در کربلا نشان داد، برای عموی خود انجام می داد و خواسته های امام زمان خویش را اجابت می کرد.
دوره سوم که دوران امامت امام حسین علیه السلام است که وی به عنوان وزیر و بازوی پدر انجام وظیفه می نمود تا جایی که برخی گمان می نمودند که امام و خلیفه بعد از امام حسین علیه السلام فرزند بزرگتر او یعنی علی اکبر علیه السلام است؛ به طوری که معاویه در بیانی او (علی اکبر علیه السلام ) را لایق حکومت و رهبر امت اسلامی می پنداشت.[4]
امتیازات حضرت علی اکبر علیه السلام:
1. شهادت در رکاب امام زمان خود؛ یعنی حضرت سیدالشهداء در کربلا می باشد که جدای از امتیاز شهادت حضور در رکاب امام حسین علیه السلام سعادتی بس رفیع می باشد.
2. مقام عصمت یا تالی تلو عصمت؛ مقام عصمت از مقامات عالیة الهیه است که هر کس را لیاقت آن نیست. حضرت علی اکبر علیه السلام نیز دارای مقام عصمت بودند. برای تبیین این امتیاز می توان اشاره به کلام امام حسین علیه السلام نمود؛ زمانی که حضرت علی اکبر علیه السلام عازم میدان شد. آن بزرگوار در حق او چنین دعا فرمودند: «اللهم اشهد انه برز الیهم غلام اشبه الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسولک و کنّا اذا اشتقنا الی نبیک نظرنا الیه» بار الها گواه باش جوانی که در سیرت و صورت و گفتار؛ شبیه ترین فرد به پیغمبرت بود، به جنگ این مردم رفت. ما هر گاه به دیدن پیغمبرت مشتاق می شدیم به این جوان نگاه می کردیم.[5]
کسی می تواند در اخلاق و رفتار مشابه نبی گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم باشد که خواص باطنی آن حضرت را که منشأ بروز آن اخلاق و رفتار بس عظیم است را نیز داشته باشد. حضرت علی اکبر علیه السلام اگر نگوییم معصوم بوده بلکه تالی تلو و مشابه معصوم حتماً بوده است.
3. شجاعت و دلیری: در روز عاشورا وقتی که به دشمن حمله ور شد؛ سپاهیان دشمن به سویی فرار می نمودند به گونه ای که تصور می کردند حیدر کرار علی بن ابیطالب علیه السلام به جنگ آنان آمده است.[6]
در تاریخ آمده است عمر سعد، شخصی به نام طارق (که مردی شجاع و دلیر بوده و یارای مقابله با یک لشکر را داشت) را به میدان فرستاد که علی اکبر علیه السلام با رشادت وی را هلاک کرد. بعد عمر سعد دستور حمله از چهار طرف را صادر کرد.[7] که منجر به شهادت علی اکبر علیه السلام شد.
4. مقام علی اکبر علیه السلام در زیارت عاشورا: در زیارت عاشورا عرض می کنیم: «السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین» سلام دادن به حضرت علی اکبر علیه السلام بعد از سلام دادن بر امام حسین علیه السلام می باشد، سایر اولاد و اصحاب بعد از حضرت علی اکبر علیه السلام قرار گرفته اند. این خود حاکی از مقام بزرگ آن حضرت است.
ممکن است کسی بگوید مراد از علی بن الحسین علیه السلام امام سجاد علیه السلام است نه علی اکبر علیه السلام. در جواب از این احتمال باید گفت، زبان زیارت، بیان گرامی داشت و تجلیل از شهداء کربلا و فداکاریهای آنان است همانطور که لعن و نفرین نیز بر کسانی است که امام حسین علیه السلام و اولاد و اصحاب آن حضرت را که حاضر در کربلا بوده اند به شهادت رسانیده اند و بنا به قول علامه میرزا ابوالفضل تهرانی؛ مراد از علی بن الحسین علیه السلام در زیارت عاشورا حضرت علی اکبر علیه السلام است چون این زیارت اختصاص به شهدای کربلا دارد و احتمال اینکه مراد امام سجاد علیه السلام باشد بغایت بعید است».[8]
4. تجلیل حضرت ولی عصر رحمه الله از علی اکبر علیه السلام: امام زمان رحمه الله در زیارت ناحیه مقدسه خطاب به علی اکبر علیه السلام می فرماید: «السلام علیک یا اول قتیل من نسل خیر سلیل من سلالة ابراهیم خلیل؛ سلام بر تو ای علی اکبر اول فدایی از بهترین نسل دودمان ابراهیم خلیل».
در ادامه حضرت مهدی رحمه الله می فرماید: «اشهد انک اولی بالله و برسوله؛ شهادت می دهم که تو از هر کس اولی تر به خدا و رسولش هستی».
حضرت صاحب العصر رحمه الله، علی اکبر را در این زیارت نامه به امتیازاتی مخصوص از سایر شهدای کربلا جدا نموده است:
الف) سلام و صلوات بر علی اکبر را بعد از جد مظلوم خود، قرار داده است.
ب) علی اکبر علیه السلام را از هر کس به خدا و رسولش نزدیک تر معرفی نموده است.
ج) حضرت از خداوند درخواست می نماید که همواره توفیق زیارت حضرت علی اکبر علیه السلام را داشته باشد.
د) حضرت از خداوند مسألت می نماید که در روز واپسین همنشین علی اکبر علیه السلام باشد.
و) شدت لعن و نفرین آن حضرت به قاتلان علی اکبر علیه السلام حاکی از شدت غضب آن حضرت نسبت به جفاپیشگان است.[9]
پس جوانان امروز هم با الگوگیری از علی اکبر علیه السلام و توجه به معنویات و با دوری از گناهان و بدی ها می توانند امام زمان خود را یاری کرده و برای زمینه سازی ظهور حضرت مهدی علیه السلام تلاش مضاعف نمایند تا همانگونه که حضرت علی اکبر علیه السلام مورد رضایت امام زمان خود بود و به او مباهات می کرد، طوری عمل نماییم تا حضرت مهدی علیه السلام از اعمال و رفتار ما راضی باشد، و انشاء الله از جمله یاران جوان، کوشا و پویای حضرتش باشیم.
پی نوشت
[1] . کودک، نوجوان و جوان از دیدگاه مقام معظم رهبری، ج2، ص234.
[2] . معالی السبطین، ملامحمد مهدی مازندرانی، ص254، چاپ خطی ـ افست تبریز.
[3] . حدائق الوردیه، حسام الدین المحلّی، طبع قدیم، دمشق عنبر هاتف، ج1، ص117.
[4] . مقاتل الطالبیین، ابوالفرج اصفهانی، ص80، مؤسسه اسماعیلیان.
[5] . لهوف، سید بن طاووس، ص113، کتابفروشی جهان، چ1، 1364، هـ ش
[6] . ثمرات الاعواد، الهاشمی النجفی، مکتبة الحیدریة. ص233، 1378 هـ ش
[7] . منتهی الامال، حاج شیخ عباس قمی، ج1، ص443. مطبوعاتی حسینی، 1372 هـ ش
[8] . شفاء الصدور فی زیارة العاشورا، چ3، انتشارات سیدالشهدا، ج2، ص345.
[9] . خورشید جوانان، سیدمحمد حسینی، ص65، چ2، انتشارات سماء، 1381.

عکس دختر , عکس دختر ایرانی , عکس ایرانی , عکس بازیگران ایرانی , عکس بازیگر ایرانی, عکس زنان ایرانی, عکس زیباترین دختر ایرانی, عکس پسر ایرانی, عکس پسران ایرانی ، u;s nojv , u;s nojv hdvhkd , u;s hdvhkd

:: بازدید از این مطلب : 848
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 6 شهريور 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عکس دختر ایرانی

شما اگر به روایات و زیارات نگاه کنید، یک کدها و رمزهایی بین این دو بزرگوار می‌بینید که من به بعضی از آنها اشاره می‌کنم و بعد یک تحلیل و جمع‌بندی که این کد و رمزها چه چیزهایی را می‌خواهد بگوید. اشاره‌ها و رمزهایی از امام حسین می‌بینید. یک اشاراتی از امام زمان به امام حسین می‌بینید. این پدر و پسر به همدیگر اشاراتی دارند. این اشاره‌ها برای چیست.

امام باقر می‌فرماید: من چهار ساله بودم و در کربلا بودم. تمام جزئیات کربلا را در یاد دارم. شب عاشورا جدم اباعبدالله الحسین به یارانش فرمود: یاران من فردا بلای سنگینی است که همه ما به شهادت می‌رسیم. ولی شما را به بهشت بشارت می‌دهم و اینکه ما برمی‌گردیم و مهدی ما خواهد آمد. دو بار هم روز عاشورا فرمود: اول کسی که برمی‌گردد و رجعت می‌کند امام حسین است. ما روایات متعدد داریم که ائمه برمی‌گردند. «أَوَّلُ مَنْ یَرْجِعُ إِلَى الدُّنْیَا الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع‏» (بحارالانوار/ج53/ص46)

اولین کس امام حسین(ع) است که رجعت می‌کند. روز عاشورا در زیارت عاشورا دو جا هست که خدایا روزی من کن که خونخواهی امام حسین را با امام زمان انجام دهم. «ان یرزقی طلب ثاری مع امام منصور من اهل بیت محمد (ص)» روز عاشورا امام باقر فرمود: اگر می‌خواهید به همدیگر تسلیت بگویید، اینطور تسلیت بگویید که «عَظَّمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَیْنِ ع وَ جَعَلَنَا» (مستدرک/ج10/ص315)  و ما را در خونخواهی امام حسین قرار بده که با امام زمان باشیم. اینها اشاراتی است که از دستگاه امام حسین یا خود اباعبدالله الحسین به امام زمان می‌شود. از آن طرف وقتی امام زمان تشریف می‌آورد، اولین جمله‌ای که می‌گوید، وقتی پشت به کعبه می‌کند، در خانه خدا خودش را معرفی می‌کند. «انا بقیة الله» من فرزند کسی هستم «الذی قتلوک عطشانا» که او را عطشان کشتند. او را عریان انداختند و رها کردند. در معرفی خودش به امام حسین اشاره می‌کند. شعار یاران امام زمان «یا لثارات الحسین» است. خونخواه امام حسین! اصلاً منتقمی است که از القاب امام زمان(ع) است. در زیارت ناحیه مقدسه است که جد غریبم یا ابا عبدالله،  صبح و شب بر تو گریه می‌کنم.  امام زمان نسبت به این جدش با اینکه به همه اجدادش ظلم شده، پیغمبر اکرم که مقامش بالاتر از امام حسین بوده است. چه خصوصیتی است که امام زمان و امام حسین این اشارات را نسبت به همدیگر دارند. ارتباط وسیع بین این دو چیست؟ آن چیزی که می‌شود از مجموع فهمید و تحلیل کرد این است که ظهور امام زمان(ع) با معجزه رخ نمی‌دهد. یعنی با یک جبر بیرونی مردم خوب نمی‌شوند. اینطور نیست که مثلاً مردم یک روز بلند شوند ببینند همه خوب شدند و یک معجزه رخ داده است. نخیر! اصلاً سنت خدا بر این نیست. اگر قرار بود این چنین باشد زمان پیغمبر این اتفاق می‌افتاد که مقام پیغمبر از همه ائمه هم بالاتر بود. اصلاً اگر قرار بود اینطور باشد خدا همه را خوب خلق می‌کرد. اگر قرار بود با معجزه خوب شوند، برای چه خدا بدها را در این عالم، شیطان را در این عالم آورد؟ پس از بیرون قرار نیست یک معجزه‌ای برای ظهور رخ بدهد. بلکه در خود ما باید یک اتفاقی بیافتد. در درون ما یک تحولی رخ بدهد تا در بیرون ما یک ظهوری رخ بدهد. در درون عقل‌ها، قلب‌ها، دل‌ها و روح‌ها باید رشد کنند. یک عدالت‌خواهی و یک معنویت خواهی، به سمت خوبی رفتن و انتخاب کردن، عبودیت و بندگی را انتخاب کردن، اگر این اتفاق در درون اتفاق بیافتد، در بیرون هم خبرهایی می‌شود.

وقتی به امام باقر گفتند: ظهور شما و دولت شما چه زمان رخ می‌دهد؟ امام باقر زمانه را تا ظهور سه دوره کرد. زمانه گرگ، زمانه میش و زمانه ترازو. این در روضه‌ی کافی است. زمانه گرگ زمانه‌ای است که گرگ صفتی در جامعه حاکم می‌شود. ظلم به غلبه زیاد می‌شود. این زمان، زمان غصب ما اهل‌بیت است. زمانه‌ی میش زمانی است که مظلومیت هست ولی یک مظلومیتی به صورت ازدحام که بلند نمی‌شود حق خودش را بگیرد، یعنی مثل میش و گوسفند، ظلم‌پذیر است. دوره سوم دوره ترازو است. عدالت‌خواهی است. وقتی مردم به آن دوره رسیدند که عدالت‌خواه شدند، ظهور ما رخ می‌دهد. پس خود مردم باید بخواهند. مردم چگونه این رشد و اصلاح در آنها ایجاد می‌شود و این تحول درونی در آنها به وجود می‌آید؟ اباعبدالله(ع) این کار را بر عهده دارد. عاشورای امام حسین دستگاهی است که در دین تعبیه شده، که این عاشورا قرار است این رشد و اصلاح را ایجاد کند. یعنیگریه برای امام حسین،که البته این اشک بر امام حسین صرفاً اشکی است که یک انفعال درونی و رقت قلب برای کسی که از دنیا رفته نیست. این اشک یک تنفر و اعتراضی به ظلم است. آن کسی که گریه می‌کند، از درون آنچنان دچار هیجان است که از کسانی که این کار را کردند، بدش می‌آید. از دستگاه باطل بدش می‌آید. از دستگاه ابلیس که این ظلم را مرتکب شدند، بدش می‌آید و از آن طرف با این گریه دارد اعلام می‌کند که من با تو هستم و من به خاطر تو دارم اشک می‌ریزم. من طرفدار تو هستم. یعنی خود این اشک یک تولی و تبری عملی است. یک اعلان جبهه است که من در جبهه حسین هستم. در جبهه باطل نیستم. این کم چیزی است! آنوقت اشکی که تمام وجود تحت تأثیرش است. چون آدم تا رقت قلبی پیدا نکند، اشک نمی‌آید. تا تمام وجودش یک اهتزاز پیدا نکند و ارتقایی پیدا نکند، این روح برای آن انسان بزرگ اشک نمی‌ریزد. اشک یک اشک حماسی است. اشک برای کسی که از دنیا رفته و نعوذ بالله نفله شده که نیست. و لذا نتیجه‌ی این اشک تاریکی و سنگینی نیست. نتیجه‌اش نشاط است. یعنی نتیجه‌ی سرور دارد. نتیجه‌اش سبک شدن است. بعد از روضه‌ها این را تجریه کردیم. روز میلاد است ولی از اشک برای امام حسین گفته می‌شود. نتیجه‌اش از صد سرور بالاتر است. اهتزاز روح است. اما در عین حال خود این اشک یک حماسه است و اعلان تولی و تبری و مرزبندی و جبهه‌گیری عملی است.از این جهت هست که اگر امام حسین می‌گوید: من کشته اشک هستم، چون این اشک خیلی خاصیت عجیبی دارد. لذا در روایت افضل عبادت شمرده شده است. در روایت هست که اگر کسی بر امام حسین اشک بریزد، حق ما اهل‌بیت را ادا کرده است. حق رسالت را ادا کرده است. دین را با آن احیا کرده است. بخاطر این دین را احیا کرده است، این اشک چه خاصیتی دارد. رشد می‌دهد و رشدی که می‌دهد هیچ بدیلی ندارد. هیچ جانشینی ندارد. نمی‌توانیم بگوییم به جای اشک ریختن برای امام حسین و مجلس عزا گرفتن کنفرانس می‌گیریم و مباحث استدلالی و عقلی در رابطه با امام حسین(ع) برگزار می‌کنیم. اینها خوب است اما جای اشک را نمی‌گیرد. این گریه‌ای که یواش یواش وجدان‌ها را بیدار می‌کند. مردم را حق طلب می‌کند، نسبت به این جبهه طرفدار و تنفر از جبهه باطل و یواش یواش به سمت تعصی به امام حسین رفتن که خودش عدالتخواه بود. خودش ظلم ستیز بود. این تعصی در مردم رخ می‌دهد یار برای امام زمان درست می‌شود. دستگاه امام حسین برای امام زمان یار درست می‌کند. این یک متب تربیتی و اصلاحی کامل است. و لذا فرمود: من خروج می کنم برای اینکه امت جدم را اصلاح کنم. اول امت جدش و همه مسلمین را، موج بعد انسان‌های دیگری که در دنیا حق طلب هستند که با امام حسین و مکتب امام حسین حق را بشناسند و عدالت را بشناسند، به این سمت بیایند و برای امام زمان یار درست شود. مسیر ظهور از کربلا و از امام حسین می‌گذرد.

تمام ائمه، امامان قبل از امام حسین، امام حسین را برای کربلا آماده کردند، امامان بعد از امام حسین عاشورا را نگه داشتند. چون این دستگاه قرار است که آن رشد را ایجاد کند. خود امام زمان هم صبح و شب گریه می‌کند. تعصی به امام زمان است که انسان وقتی که آن اشک حماسی را می‌ریزد، برای امام زمان یار می‌شود.

عکس دختر , عکس دختر ایرانی , عکس ایرانی , عکس بازیگران ایرانی , عکس بازیگر ایرانی, عکس زنان ایرانی, عکس زیباترین دختر ایرانی, عکس پسر ایرانی, عکس پسران ایرانی ، u;s nojv , u;s nojv hdvhkd , u;s hdvhkd

:: بازدید از این مطلب : 805
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 6 شهريور 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عکس دختر ایرانی

شعبان ماه بسیار شریف و با عظمتی است که به حضرت محمد صلّی اللّه علیه و سـلم سـرور پیامبران منسوب است. این ماه منزلگاهی از منازل سیر روحانی انسان است. انسان های بیدار و صاحبان سیر و سلوک با بهره گیری از فوائد ماه شعبان و نشستن بر سفره های گسترده رحمت و سعادت قرب و بندگی خداوند وارد می شوند. در شرافت ایـن مـاه همین بس که رسول خدا صلّی اللّه علیه و سلم آن را برای خویش برگزیده و برای کسی که او را در روزه ی این ماه اعانت کند دعا نموده است:
«شعبان شهری، رحم اللّه من اعاننی علی شهری».[1]
آن حضرت این ماه را روزه مـی گرفت و بـه ماه رمضان وصل می کرد و می فرمود:
«شعبان ماه من است و هر کس یک روز از ماه مرا روزه بدارد، بهشت بر او واجب است».[2]
صفوان پسر مهران جمّال گفت: امام صادق علیه السّلام به من دستور داد اهالی ناحیه ام را بر روزه ماه شـعبان تـشویق کنم. گفتم: فدایت شوم در این روزه چـیزی مـی بینی؟ فرمود: بله. رسول اللّه صـلّی اللّه علیه و سلم پیوسته هنگامی که هلال شعبان را می دید دستور می داد منادی ای در مدینه ندا دهد: ای اهل یثرب همانا من رسول خدا بـه سـوی شـما هستم، آگاه باشید که شعبان ماه من است پس خدا رحـمت کـند کسی را که مرا بر ما هم یاری کند.

سپس امام صادق علیه السّلام فرمود: امیر المؤمنین علی علیه السّلام هم همیشه می فرمود:
از زمـانی کـه نـدای منادی رسول خدا صلّی اللّه علیه و سلم در شعبان را شنیدم روزه شـعبان از من فوت نشد و هرگز در طول زندگی ام نیز روزه شعبان ان شاء اللّه از من فوت نمی شود...[3]
1. وجه تسمیه ماه شعبان و جایگاه روز اول آن
ثقة الاسلام نوری ره در آخـر«کلمه طـیبه»خبر طولانی ای را درباره وجه تسمیه و اهمیت روز اول ماه شعبان ذکر نموده است کـه انـدکی از آن بنابر نقل مرحوم محدث قمی در مفاتیح الجنان در ذیل می آید:
مولا امیر المؤمنین علی علیه السّلام روز اول شعبان بر جماعتی کـه در مـسجد(النبی) نشسته بودند گـذر کرد. آنها درباره قضا و قدر و امثال آن گفت وگو می کردند و با صدای بلند در این باره به سـختی جـدل مـی کردند. امام علیه السّلام نزد ایشان ایستاد و بر آن ها سلام کرد. آنها جواب سلام حضرت را دادند و به احـترام آن جـناب از جـا برخاستند. ایشان از وی خواستند تا نزدشان بنشینند و(بر گفتگوی شان نظارت نمایند)حضرت اعتنایی نکردند و فرمودند: ای گروهی که سخن دربـاره چـیزهایی می گویید که نفعی نمی رساند. مگر نمی دانید که خدای متعال را بندگانی است که خوب خـدا آنـها را سـاکت کرده است، بدون آن که از گفتن عاجز و یا لال باشند. بلکه آنان هرگاه عظمت خدا را به یاد مـی آورند زبـانهایشان ساکت می گردد و دلهایشان از جا کنده می شود عقل هایشان از میان می رود و مات و مبهوت می گردند و ایـن هـمه بـه دلیل اعزاز، اجلال و اعظام خداوند است.
هرگاه از آن حالت به خود می آیند با کردار پاکیزه رو سوی خدا می آورند و خود را در زمـره سـتمکاران و خطاکاران می شمرند و حال آن که ایشان از تقصیر و تفریط وارسته اند. این بدان خاطر است کـه آنـ ها بـرای خداوند به کردار اندک راضی نمی شوند و عمل زیاد را برای او بسیار نمی شمرند. آنان همواره مشغول اعمال صـالح اند. ایشان چـنانند کـه هر وقت بدان ها نظر کنی می بینی به عبادت ایستاده و از خدای خویش ترسان و در اضـطرابند. ای گـروه تازه کار شما نسبت به ایشان در کجا قرار دارید؟!
مگر نمی دانید که داناترین مردم به مسئله قدر درباره اش ساکت ترینند؟
اما جـاهل ترین بـه آن درباره اش بیشتر قیل و قال می کنند.
ای گروه تازه کار، امروز روز نخست(غرّه)شعبان کریم است. پروردگار ما شعبان را بـدین دلیـل شعبان نامیده است که خیرات در آن منتشر مـی گردد و پروردگـار شـما در این ماه درهای حسنات خویش را می گشاید و قصرها و خـیرات آنـها را برای شما جلوه می دهد تا با قیمت ارزان و کارهای آسان آن ها را خریداری کنید. در مقابل، ابلیس مـلعون نـیز انواع شرور و بلاهای خود را بـر شـما جلوه می دهد. از هـمین رو اسـت کـه شما پیوسته در گمراهی و طیغان می کوشید و بـه شـعبه های ابلیس متمسک می گردید و از شعبه های خیرات که درهایشان بر شما گشوده شده است رو می گردانید.
این غـره مـاه شعبان است و شعبه های نیکی های آن نماز، روزه، زکات، امر بـه معروف، نهی از منکر، نیکی به پدر و مـادر و خـویشان و همسایگان، اصلاح ذات البین و صدقه برای فـقراء و مـساکین است. چیزی را که خداوند کلفت و مشتقتش را از شما برداشته است یعنی قضا و قدر بر خود تـحمیل نـکنید. چیزی را که از تأمل و فرورفتن در آن نهی شـدید شـده اید،بر خـود تحمیل نکنید[زیراکه]هر کس سـعی بـر کشف اسرار الهی کـند از تـباه شدگان است.
آگاه باشید اگر شما بر آن چه پروردگار عزوجل برای بندان مطیعش در چنین روزی فـراهم آورده اسـت اطلاع داشتید، صد البته از آن وضعی که در آن هستید خـود را بـاز می داشتید و بـه انـجام آنـچه شما را بدان ها فراخوانده اند وامی داشتید.
اصحاب پرسیدند یـا امیر المؤمنین آن چیزی که خدا برای امروز مهیا کرده است چیست؟ حضرت در جواب آن ها قصه آن لشـکری را کـه رسول خدا صلّی اللّه علیه و سلم آنـ ها را بـه جـهاد فـرستاد و دشمن بـر آنها شبیخون زده نـقل فـرمود: و آن شبی تاریک و سخت ظلمانی بود. مسلمانان همه در خواب بودند غیر از زید بن حارثه، عبد اللّه بن رواحه، قتادة بن نـعمان و قـیس بـن عاصم منقری. این چهار کس هریک در گوشه ای از لشکرگاه بـیدار و بـه نـماز و تـلاوت قـرآن مـشغول بودند. افراد دشمن، مسلمانان را تیرباران کردند. از آنجا که مسلمانان به خاطر تاریکی، دشمنان را نمی دیدند تا خود را از آنان حفظ کنند نزدیک بود همه هلاک شوند.ناگاه از دهان این چند تن نورهایی ساطع شد و لشـکرگاه مسلمانان را روشن ساخت و سبب قوت و دلیری آن ها گردید. از این رو مسلمانان شمشیر کشیدند و دشمنان را کشته، زخمدار و اسیر نمودند.
مسلمانان هنگامی که از جنگ برگشتند، قصه را برای حضرت رسول صلّی اللّه علیه و سلم نقل نمودند. آن حضرت فرمود: این نورها به جـهت اعـمال این برادران شما در غرّه شعبان بوده است.
آنگاه حضرت یک یک اعمال مندوب در روز نخست شعبان را برشمردند و فرمودند: چون روز اول شعبان می شود ابلیس لشکر خود را به اطراف و کرانه های زمین می پراکند و به آن ها می گوید سعی کـنید در ایـن روز برخی از بندگان خدا را به سوی خود جذب کنید. در مقابل، خدای عز و جل نیز فرشتگان را در اطراف زمین و آفاق آن ارسال می کند و به آنها می فرماید بندگان مرا حفاظت و ارشـاد کـنید تا همه آنها به دسـت شـما نیکبخت و رستگار شوند مگر آنانی که امتناع و سرکشی می کنند؛ چنین کسانی از مرز عبور کرده و وارد حزب ابلیس و جنود او می شوند.
وقتی روز اول شعبان از راه می رسد خداوند به درهای بهشت امر می کند بـاز شـوند و به درخت طوبا دستور مـی دهد کـه شاخه هایش را به دنیا نزدیک کند. آنگاه منادی ای از جانب پروردگار عز و جل ندا می دهد: ای بندگان خدا این شاخه های درخت طوبا است در آنها درآویزید تا شما را به سوی بهشت بالا برد و این شاخه های درخت زقـّوم اسـت؛ از آن ها درآویزید تا شما را به سوی بهشت بالا برد و این شاخه های درخت زقّوم است؛ از آنها بترسید تا شما را به سوی دوزخ نکشانند.
رسول خدا در ادامه فرمود: قسم به آن که به راستی مرا به رسالت مبعوث نـموده اسـت هر کس در ایـن روز دری از خیر و نیکی به روی بگشاید، در واقع به شاخه ای از شاخه های درخت طوبا درآویخته و آن وی را به سوی بهشت کشاند و هر کـس دری از شر بر خود وا کند در واقع به شاخه ای از شاخه های درخت زقّوم درآویـخته اسـت و آن وی را بـه سوی جهنم می کشاند آنگاه حضرت نمونه هایی از کارهای خیر و شر را بیان نموده است که از بیان آن صرف نظر می کنیم. [4]
2.اعمال ماه شعبان
ماه معظم شـعبان کـه دوازه ورود به ماه بزرگ رمضان، ماه خداوند است فرصت بسیار ویژه و معنوی برای انـجام انـواع عـبادت و اعمال عبادی است. در این بخش به اهم اعمال عبادی ماه شعبان اشاره می شود:
1-2.نماز
نماز که ستون دین و بـهترین عمل است،در اسلام از جایگاه والایی برخوردار است.
پیامبر اسلام و ائمه معصومین علیهم السّلام به مـناسبت های مختلف دستور داده اند کـه نـمازهایی به جا آورده شود. از جمله نمازهای فراوانی برای ماه شعبان و شب ها و روزهای آن وارد شده است.
بیان تک تک نمازهای مستحب در ماه شعبان از حوصله این مقاله بیرون است و تنها به یادآوری چند نماز برای شب اول شعبان بسنده می شود:
الف-پیامبر صلّی اللّه عـلیه و سلم فرمود: هر کس در شب اول شعبان صد رکعت نماز بگزارد و در هر رکعت فاتحة الکتاب بخواند یک بار و قل هو اللّه یک بار؛ پس از فراغت از نماز فاتحه را پنجاه بار بخواند. به آن کسی که مرا به حق به پیامبری فـرستاده اسـت سوگند، وقتی بنده ای این نماز را بخواند و روزه بگیرد[روز اول را]خداوند از او شر ساکنان آسمان و شر ساکنان زمین و شیطان ها و پادشاهان را دفع می کند و هفتاد هزار گناه کبیره اش را می آمرزد و عذاب قبر را از او برمی دارد و منکر و نکیر او را نمی ترسانند، درحالی که چهره اش مـانند شـب چهارده می درخشد از قبر برمی خیزد و مانند برق از صراط عبور می کند و نامه عملش به دست راستش داده می شود. [5]
ب-حضرتش همچنین فرمود: هر کس در شب اول شعبان دوازده رکعت نماز بگزارد در هر رکعت«فاتحه الکتاب»بخواند و پانزده مرتبه«قل هو اللّه احـد»را بـخواند خداوند متعال ثواب ده هزار شهید به او می دهد و برای او عبادت دوازده سال نوشته می شود و از گناهانش بیرون می آید مانند روزی که از مادر زاده شده است و خداوند در مقابل هر آیه ای که در قرآن است به او قـصری در بـهشت عـطا می کند. [6]
2-2.روزه
از اعمال بسیار با اهمیت در ماه شـعبان«روزه»است. شایسته اسـت هـر مسلمانی مناسب حال و شرایط خود روزهایی از این ماه را روزه بدارد افضل آن است که اگر مانعی نیست هر روزش، غیر از یک یا دو روز آخرش را روزه بـدارد تـا با افطار میان شعبان و ماه رمضان فاصله انـدازد. بنابراین زیبنده اسـت که آن قدر روزه بگیرد که در دعوت مقدس رسول خدا به اعانت داخل گردد و این با یک روز و دو روز احتمالا صادق نمی باشد. [7]
روایات درباره اهـمیت روزه ایـن مـاه پرشمار است که به ذکر روایتی از امام صادق علیه السـّلام بسنده می شود:
«من صام اوّل یوم من شعبان وجبت له الجنّة و من صام یومین نظر اللّه الیه فی کلّ یوم و لیلة فی دار الدّنیا و دام نـظره الیـه فی الجنّة و من صام ثلاثه ایّام زار اللّه فی عرشه و جنّته کـل یوم؛ هر کـس روز اول ماه شعبان را روزه بدارد بهشت برایش واجب است و هر کس دو روز را روزه بدارد خداوند هر روز و هر شب در زندگی دنـیا بـه او نـظر می کند و نظرش در بهشت هم ادامه می یابد و هر کس سه روز را روزه باشد خداوند را در عـرش و بـهشتش هر روز زیـارت می کند».[8]
3-2.دعا و مناجات
دعا که مخ عبادت و سلاح مؤمن است در فرهنگ اسلامی از جایگاه بس والایی برخوردار است. در سـیره پیـامبر و جـانشینان معصوم او علیهم السّلام دعاهای زیاد برای مناسبت های مختلف وارد شده است. از دعاهای والا و پر از مضامین عرفانی، مناجات شعبانیه اسـت کـه مناجات امام علی علیه السّلام و ائمه علیهم السّلام در ماه شعبان است. این دعا نـزد صـاحبان روحـیه دعا و مناجات نیز بسیار گرانقدر و ارزشمند است. اینان به خاطر این مناجات با ماه شـعبان انـس ویژه ای دارند و مشتاقانه برای آمدن ماه شعبان انتظار می کشند.
این مناجات آسمانی حاوی دانش های ملکوتی فـراوانی اسـت کـه نحوه معامله بندگان با خداوند را به صاحبان جان های مشتاق می آموزاند. این دعا راه کارهای گوناگون دعا، گدایی، آمرزش خواهی و راز و نیاز بـا خـداوند را آموزش می دهد. در این مناجات راهنمایی های صریح و بدیعی برای رسیدن به لقاء اللّه و تـقرب و نـظر بـه او وجود دارد که از سالکان راه، شبهه زدایی می کند.
شک و شبهه های منکران را جواب می گوید و وحشت شکاکان را برطرف می سازد. محتوای واقعی این مـناجات، ارشاد بـه شـناخت نفس انسان است که معرفت آن همان راه شناخت پروردگار بزرگ است.[9]
به اهمیت این مـناجات اشـاره می کند امام صادق علیه السّلام در این سخن که می فرماید:
«لو علم النّاس ما فی فضل معرفة اللّه ما مـدّوا اعـینهم الی ما متّع به الاعداء من زهرة الحیاء الدّنیا و کانت دنیاهم عندهم ممّا یـطاونه بـارجلهم و تنّعموا بمعرفة اللّه و تلذّوا بها تلذّذ من لم یـزل فـی روضـات الجنان مع اولیاء اللّه». [10]
4-2.صلوات
از اعمال پرثواب ماه شـعبان صـلواتی است که هنگام زوال هر روز و نیمه هر شب ماه خوانده می شود. این دعا با «اللهم صـل عـلی محمد و آل محمد شجرة النبوه» آغـاز مـی شود و آموزه های فراوانی در بـاب شـناخت اهـل بیت علیهم السّلام دربر دارد. [11] صلوات های دیـگری نـیز برای ماه شعبان وارد شده است که در کتب دعا آمده است.
5-2.صدقه
از کارهای پرسود و نـوع دوسـتانه در این ماه بزرگ دادن صدقه است. پیشوایان مـعصوم پیروان خود را به این عـمل خـداپسندانه ترغیب کرده اند. از جمله داود بن کـثیر الرقـی می گوید: از امام صادق علیه السّلام پرسیدم:«یا بن رسول اللّه ما افضل ما یفعل فیه؟قال:الصّدقة...و مـن تـصدّق بصدقة فی شعبان ربّاها اللّه تعالی کـما یـربّی احـدکم فصیله حتّی یـوافی یـوم القیامة و قد صار مـثل احد». [12]
6-2.آمرزش خواهی(استغفار)
حسن بـن علی بن فضال می گوید: از علی بن موسی الرضا علیه السّلام شنیدم که می فرمود: «من اسـتغفر اللّه تـبارک و تعالی فی شعبان سبعین مرةّ غـفر اللّه له ذنـوبه و لو کانت مـثل عدد النّجوم». [13]
هر کـس از خـداوند تبارک و تعالی در ماه شـعبان طلب آمرزش کند و هفتاد مرتبه استغفار کند، خداوند گناهانش را و لو به اندازه تعداد ستارگان باشد می آمرزد.
ذکر استغفار در هر روز مـاه شـعبان مستحب است چنانکه محمد بن حـسن صـفار در کـتاب «فضل دعـا»ی خـود را از امام صادق عـلیه السـّلام نقل می کند:
«من قال فی کلّ یوم من شعبان سبعین مرّة: استغفر اللّه الّذی لا اله الاّ هو الحیّ القیّوم الرّحمن الرّحیم و اتوب الیه یکتب فـی الافـق المـبین. قال قلت: ما الافق المبین؟ قال: قاع بین یدی العرش فـیها انـهار تـطّرد فـیه مـن القـدحان عدد النّجوم[او عدد نجوم السّماء]»[14]
7-2.ذکر«لا اله الا اللّه»
مرحوم سید بن طاووس می گوید در کتاب های عبادات یافتم که پیامبر صلّی اللّه علیه و سلم می فرماید:
«و من قال فی شعبان الف مرّة: «لا اله اللّه و لا نعبد الاّ ایّاه مخلصین له الدّین و لو کره المشرکین»کتب اللّه له عبادة الف سـنة و محی عنه ذنب الف سنة و یخرج من قبره یوم القیامة و وجهه یتلئلؤ مثل القمر لیلة البدر و کتب عند اللّه صدیقا». [15]
هر کس در ماه شعبان هزار مرتبه[ذکر فوق]را بگوید خداوند برای او عبادت هزار سال را می نویسد و گـناهان هـزار سال از او محو می شود و از قبر روز قیامت بیرون می آید در حالی که مانند شب بدر درخشش دارد و نزد خداوند صدّیق نوشته می شود.
8-2.سجده
از اعمال پرفائده در ماه شعبان سجده کردن است؛ خصوصا سجده در شب نیمه شعبان با دعاهای ویـژه.در بـعضی ازاین دعاها به مراتب سه گانه وجود انسان تصریح شده است.
«سجد لک سوادی،و خیالی و بیاضی»این فقره از دعا مانند نص است برای عالم محسوس انسان که از ماده و مـقدار تـشکیل شده است و عالم مثال او کـه از صـورت و روح ترکیب شده است و عالم حقیقی انسان که انسان بودن انسان به آن است. عالم حقیقی بشر یعنی حقیقت جان انسان همان است و آن همان عالمی است که نـه صـورتی در آن است و نه ماده ای و آنـ همان عـالم لطیف ربانی است که هر کس آن را شناخت در واقع پروردگارش را شناخته است. [16]
9-2.فضیلت روزهای پنجشنبه
روزهای پنجشنبه در ماه شعبان از موقعیت عبادی و معنوی خاصی برخوردار است و نماز، روزه و عبادت در آن جایگاه ویژه ای دارد.امام علی علیه السّلام از رسول خـدا سـخن شگفتی را درباره روزهای پنجشنبه ماه شعبان نقل می کند:
«تتزیّن السّماوات فی کلّ خمیس من شعبان فتقول الملائکة الهنا اغفر لصائمه و أجب دعائهم فمن صلّی فیه رکعتین یقرء فی کلّ رکعة فاتحة الکتاب مرّة و قـل هـو اللّه احد مائة مـرة. فاذا سلّم صل علی النبی صلی اللّه علیه و آله مائة مرّة قضی اللّه له کلّ حاجة من امر دینه و دنیاه و من صام فـیه یوما واحدا حرّم اللّه جسده علی النار». [17]
در هر پنجشنبه از ماه شعبان آسمان ها تـزیین مـی شود؛ فرشتگان مـی گویند: معبود ما روزه گیرانش را بیامرز و دعاهایشان را اجابت کن. پس هر کس در آن دو رکعت نماز بگزارد و در هر رکعت فاتحه را یک بار و قل هو اللّه را صـد مـرتبه بخواند پس هنگامی که سلام گفت بر پیامبر صلّی اللّه علیه و سلم صد مرتبه صـلوات بـفرستد. هر حـاجتی از امر دین و دنیایش را خداوند برمی آورد و هر کس در آن(پنجشنبه)یک روز را روزه بگیرد خداوند جسدش را بر آتش حـرام می کند.
01-2.زیارت امام حسین علیه السّلام
زیارت آن حضرت در روز و شب سوم شعبان و نیمه شعبان استجاب دارد.[18]
11-2.تقرب به امام زمان(عج)
از اعـمال مهم ماه شعبان، تقرب بـه حـضرت حجة بن الحسن العسکری، ولّی امر و ناموس اکبر و امام زمان است. آن حضرت که صاحب غیبت الهی و دعوت نبوی و وارث پیامبران و خاتم اوصیاء مظهر بزرگ عدل الهی و برپا کننده پرچم های هدایت و نابود کننده ستمکاران و منکران حـقیقت است در نیمه این ماه متولد شده است و شایسته است در این ماه به آن حضرت پناهنده شده، برای تعجیل در ظهور حضرتش دعا کنیم.
3.ماه شعبان و میلاد امامان علیهم السّلام
یکی از ویژگی های ماه بزرگ شعبان،تولد انسان های بزرگ در این مـاه اسـت که این ماه را ماه شادمانی و خوشحالی پیروان و محبان اهل بیت عصمت و طهارت قرار داده است. برخی از پیشوایان معصوم و شخصیت های برجسته در این ماه دیده به جهان گشوده اند.
1-3.امام حسین علیه السّلام
روز سوم شعبان میلاد امام حسین عـلیه السـّلام است. سوم شعبان به دلیل مولود عزیزی که در آن متولد شده است از شرافت فراوانی برخوردار است. بر شیعیان و دوستان آن حضرت شایسته است برای شکرگزاری این نعمت بزرگ و چراغ هدایت و کشتی نجات، روزه، زیارت و دعـاهای وارده در ایـن روز را به جا آوردند.
2-3.ابو الفضل العباس علیه السّلام
علمدار شجاع و برادر باوفای ابا عبد اللّه که الگوی ایثارگران و جانبازی است، بنابر قول مشهور در روز چهارم شعبان متولد شده است.
3-3.امام سجاد علیه السّلام
علی بن الحسین علیه السّلام نیز بـنابر نـقلی در روز پنـجم شعبان در کتب معتبر ادعیه دربـاره تـولد ایـن دو شخصیت فاخر عالم اسلام در ماه شعبان ذکری به میان نیامده است. از آنجا که در تقویم رسمی کشور ما تولد آن دو بزرگوار در ماه شعبان آمـده. ما نـیز یـادی از آن ها نموده ایم و محققان محترم می توانند در این باره تحقیق و نظر خـود را بـرای تحکیم یا تصحیح بیان نمایند.
4-3.امام زمان(عج)
دوازدهمین امام شیعه، منجی عالم بشریت، دادگستر جهانی حضرت مهدی علیه السّلام در روز پانزدهم شعبان سال 552 هـ در خانه نـورانی امـام حـسن عسکری در سامرا متولد شده است. از همین رو، شب و روز نیمه شعبان، شرافت و قداست ویژه ای دارد و بـرکات فراوانی به همراه آورده است. شب و روز نیمه شعبان از ابعاد فراوانی اهمیت است که اهم آن ها عبارت است از:
الف: شب نیمه شعبان از شب های قـدر اسـت کـه در آن روزی ها و اجل های مردم تقسیم می گردد. اخبار مستفیض(نزدیک به متواتر)بر این امر دلالت دارد.
بنابر محتوای بـرخی از روایـات، خداوند متعال این شب را برای ائمهء ما شب قدر قرار داده است. چنانکه شب های قدر ماه مبارک رمضان را بـرای پیـامبر صـلّی اللّه علیه و سلم قرار داده است.[19]
ب: احیا و شب زنده داری: شب پانزدهم شعبان از وقت های مقدسی است که بـر احـیا و بـیدار بودن در آن تأکید زیادی شده است. برای این شب اعمال و عبادات فاخری نیز تعیین شده که می توان گـفت دربـاره هـیچ شبی از شب های سال مثل آن یا بیش از آن نیامده است.[20]
ج: نمازهای ویژه: برای این شب نمازهای خاصی تشریع شـده اسـت. خصوصا نماز صد رکعتی با هزار«قل هو اللّه احد»در اهمیت این شب همین بس است کـه رسـول خـدا فرموده است: در شب نیمه شعبان خوابیده بودم که جبرئیل نزدم آمد و فرمود:ای محمد در این شـب می خوابی؟! گفتم: یا جـبرئیل مگر این شب چه شبی است؟ گفت: شب نیمه شعبان است. برخیز ای محمد.
او مرا از خواب بیدار کـرد و بـا خـود به«بقیع»برد. سپس به من گفت: سرت را بلند کن زیرا که در این شب درهای آسمان گشوده می شود و درهـای رحـمت، رضوان، مغفرت، فضل، توبه، نعمت، جود و احسان نیز باز می گردد.در این شب خداوند به اندازه موها و کرک های حیوانات، بندگان خـود را آزاد مـی کند. در ایـن شب اجل ها ثبت می شود و روزی یک سال تقسیم می گردد. همچنین اموری که در یک سال واقع می شود تعیین می گردد.
ای مـحمد هـر کـس این شب را با تکبیر، تسبیح، تهلیل، دعا، نماز، قرائت و استغفار زنده بدارد بهشت جایگاه و اقامتگاه دائمی او است و خـداوند گـناهان گذشته و آینده او را می آمرزد.[21]
د: زیارت امام حسین علیه السّلام: از اعمال مستحب این شب زیارت ابا عبد اللّه الحسین عـلیه السـّلام است. در این شب صد هزار پیامبر علاوه بر فرشتگان حضرت را در کربلا زیـارت می کنند. [22]
جمع بندی و توصیه
ماه شـعبان فرصت ویژه ای برای عبادت و بندگی خداوند اسـت. انسان های شـایسته و بـندگان خوب خداوند با عبادت و ریاضت در این ماه جـان و تـن خود را طهارت می دهند تا آماده ضیافت و مهمانی بزرگ خداوند در ماه مبارک رمضان شوند.
ماه شـعبان شـعبه های فراوانی از خیرات و زیبایی ها را بر روی انـسان گـرفتار تهاجم انـواع امواج شـیطانی در قـرن معاصر می گشاید و درهای ملکوت آسمان و زمـین را بـر روی مشتاقان گشوده نگه می دارد تا افراد بتوانند با بهره گیری از برنامه های انسان ساز ارتقا یـافته از حـضیض حیوانیت به آسمان فرشتگی و انسانیت پرواز کنند. برنامه های سـازنده ای که از سوی پیامبر صلّی اللّه عـلیه و سـلم و جانشینان معصومش علیه السّلام مـهندسی شـده اند تنها راه نجات بشر از منجلاب شهوت و گناه و تاریکی هستند. در این ماه برنامه های سازنده فراوانی از سـوی پیـشوایان معصوم ما ارائه شده است. ازجمله نـماز، دعا، روزه، تلاوت قـرآن، صدقات، احسان بـه پدر و مادر و خویشان، اذکار، استغفار و...

پی نوشت ها:
[1] مصباح المجتهد، ج 2، ص 728؛ اقبال الاعـمال، علی بـن موسی بـن جـعفر بـن طاووس،ج 3،ص 782.
[2] مفاتیح الجنان، شیخ عباس قـمی، در فضیلت ماه شعبان.
[3] الاقبال بالاعمال الحسنه، ج 3، ص 882.
[4] مفاتیح الجنان،در فضیلت روز اول شعبان.
[5] الاقبال بالاعمال الحسنه فیما یعمل مرّة من السنه،السید رضی الدیـن عـلی بن موسی بن جعفر بن طـاووس، المحقق القیومی الاصـفهانی،ج 3،ص 982؛ الوسـائل،ج 8، ص 100.
[6] الاقبال پیـشین، ص 982؛ الوسائل، ج 8، ص 301.
[7] المراقبات«اعمال السّنة»، العالم العـامل المـیرزا جواد آغا الملکی التبریزی، انتشارات الامام المهدی، قم المقدسه، ص 67-77.
[8] همان، ص 77.
[9] همان، ص 57-67.
[10] همان.
[11] ر.ک. پیام شماره، مقاله آموزه های صلوات شعبانیه.
[12] الاقبال بالاعمال، ج‌ 3، ص‌ 492.
[13] همان.
[14] همان، ص 592.
[15] همان.
[16] المراقبات، ص 58.
[17] الاقبال الاعمال، ج‌ 3، ص‌ 103.
[18] الاقبال الاعمال، ج‌ 3، صـ‌ 143.
[19] ر.ک: المراقبات، ص 97.
[20] همان.
[21] همان، ص 08-18.
[22] همان، ص 78.

عکس دختر , عکس دختر ایرانی , عکس ایرانی , عکس بازیگران ایرانی , عکس بازیگر ایرانی, عکس زنان ایرانی, عکس زیباترین دختر ایرانی, عکس پسر ایرانی, عکس پسران ایرانی ، u;s nojv , u;s nojv hdvhkd , u;s hdvhkd

:: بازدید از این مطلب : 804
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 6 شهريور 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عکس دختر ایرانی

عوامل شکل گیری فرقه وهابیت مانند برخی از فرقه‌های دیگر، ریشه در مبانی و عملکرد رهبران و بنیانگذاران آن دارد. بر این اساس لازم است مبانی و عملکرد بنیانگذار این فرقه بررسی شود.

 این فرقه منسوب به "محمد بن عبدالوهاب" از مردم "نجد" است که در سال ۱۱۱۵ ق در شهر عُیینه متولد شد که پدرش در آن شهر قاضی بود . وی از کودکی به مطالعه کتاب‌های تفسیر و عقاید و حدیث سخت علاقه داشت و فقه حنبلی را نزد پدر خود که از علمای حنبلی بود آموخت. محمد بن عبدالوهاب از آغاز جوانی، بسیاری از اعمال مذهبی مردم "نجد" را زشت می شمرد.

 او در سفری که به زیارت خانه خدا رفته بود، بعد از انجام مناسک حج به "مدینه" رفت و در آن جا توسل مردم به پیامبر را که نزد قبر حضرت انجام می دادند، انکار کرد. سپس به "نجد" مراجعت نمود و از آن جا به بصره رفت و مدتی در آن شهر ماند و با بسیاری از اعمال مردم آن شهر نیز مخالفت نمود. مردم بصره وی را از شهر خود بیرون کردند. در این هنگام که ۱۱۳۹ هجری بود، پدرش عبدالوهاب از "عیینه" به "حریمله" انتقال یافت. وی با پدرش همراه شد و کتاب‌هایی را نزد پدر فرا گرفت و به انکار عقاید مردم "نجد" پرداخت. به این مناسبت میان او و پدرش نزاع و جدال در گرفت. هم چنین بین او و مردم "نجد" منازعات سختی رخ داد و این امر چند سال دوام یافت. تا این که پدرش "عبدالوهاب" در سال ۱۱۵۳ از دنیا رفت. وی پس از مرگ پدر علناً به اظهار عقاید خود پرداخت و قسمتی از اعمال مذهبی مردم را انکار نمود. جمعی از مردم حریمله از وی پیروی کردند و کار وی شهرت یافت. وی از شهر حریمله به شهر عینیه رفت. رئیس شهر عیینه در آن وقت عثمان بن حمد بود. عثمان عقاید شیخ را پذیرفت و او را گرامی داشت و قول داد که وی را یاری کند

شیخ محمد نیز اظهار امیدواری کرد که همه اهل نجد از عثمان بن حمد حمایت کنند.

 خبر دعوت شیخ محمد و کارهای او به امیر احسا رسید. وی نامه ای برای عثمان نوشت که سرانجام, عثمان عذر شیخ را خواست و او را از شهر بیرون کرد. شیخ در سال ۱۱۶۰ پس از آن که از عیینه بیرون رانده شد، رهسپار درعیه از شهر‌های معروف نجد گردید. در آن وقت امیر درعیه، محمد بن مسعود جدّ آل سعود بود. وی به دیدن شیخ محمد رفت و به وی عزت و نیکی را بشارت داد. شیخ محمد نیز غلبه و قدرت محمد بن سعود را بر همه بلاد نجد بشارت داد. بدین ترتیب ارتباط میان آن دو شکل گرفت. حمایت محمد بن سعود از شیخ محمد موجب شد که وی بر عقاید و افکار خود پافشاری کند. هر کدام از مسلمانان که از عقاید وی پیروی نمی کردند، کافر محسوب می شدند و برای جان و مال و ناموس آنان ارزشی قایل نبود.

 جنگ‌هایی که وهابیان در نجد و خارج از آن از قبیل یمن و حجاز و اطراف سوریه و عراق می کردند، بر همین پایه قرار داشت. هر شهری که با جنگ و غلبه بر آن دست می یافتند، برای آن‌ها حلال بود. کسانی که با عقاید او موافقت می کردند، باید با وی بیعت نمایند و اگر کسانی به مقابله بر می خاستند، باید کشته شوند و اموالشان تقسیم گردد. طبق این رویه مثلاً از اهالی یک قریه به نام فصول در شهر احسا سیصد مرد را به قتل رساندند و اموالشان را به غارت بردند!

 سرانجام شیخ محمد بن عبدالوهاب در سال ۱۲۰۶ درگذشت و پس از وی پیروان او به همین روش ادامه دادند، مثلاً در سال ۱۲۱۶ امیر سعود سپاهی مرکّب از بیست هزار را مجهز کرد و به کربلا حمله ور شدند. سپاه وهابی جنایات بسیاری در شهر کربلا انجام دادند، از جمله پنج هزار تن و یا بیشتر (تا بیست هزار گفته اند) را به قتل رساندند.(۱) آیین وهابیت بر اساس عملکرد، عقاید و باورهای شیخ محمد بن عبدالوهاب شکل گرفت. امروزه نیز این فرقه بر عقاید شیخ محمد و دیگر رهبران آن پافشاری می نمایند.

عقاید:

 فرقه وهابیه مبتنی بر اصول و عقایدی است که به بعضی اشاره می شود:

 - وهابی‌ها معتقدند که هیچ انسانی نه موحد است و نه مسلمان مگر این که اموری را ترک کند، از جمله:

 به هیچ یک از رسولان و اولیا توسّل نجوید. هر کس اقدام به این کار کند، مشرک می باشد،(۲) از این رو وهابیان زیارت قبر پیامبر و ائمه(ع) را جایز نمی دانند و معتقدند هر کس از پیامبرطلب شفاعت کند، مانند این است که از بت‌ها شفاعت خواسته است.(۳)

 - از مسائل دیگری که وهابیان درباره آن حساسیت خاصی دارند، تعمیر قبور و ساختن بنا روی قبر پیامبر و اولیای الهی و صالحان است. برای نخستین بار این مسئله را "ابن تیمیه" و شاگرد معروف او "ابی القیم" عنوان کرد و بر تحریم ساختن بنا و لزوم ویرانی آن فتوا داده اند.(۴)

 بر همین اساس سعودی‌ها هنگامی که در سال ۱۳۴۴ هجری بر مکه و مدینه و اطراف آن تسلط پیدا کردند، به فکر افتادند که برای تخریب مشاهد و آثار خاندان رسالت و صحابه پیامبر مستمسکی به دست آورند و اقدام نمایند.(۵)

 - وهابیان بر این باورند که مسلمانان در طی قرون، از آیین اسلام منحرف شده اند و در دین خدا بدعت‌هایی نهاده اند که با شرع اسلام مخالف می باشد. بر این اساس باید از اصولی که پیامبر(ص) تعیین کرده است، پیروی نمود.

 بنابر عقاید وهابیان، هیچ کس حق ندارد به رسول خدا سوگند یاد کند و از الفاظی مانند: به حق محمد و ... استفاده نماید،(۶) زیرا قسم خوردن به دیگران و درخواست حاجت از غیر خداوند با آیات قرآن منافات دارد: «فلا تدعوا مع الله احداً».(۷)

 - نیز معتقدند : تشییع جنازه و سوگواری حرام است؛ زیرا ارواح اموات کاری نمی توانند بکنند و در امور دنیوی و اخروی نمی توانند دخالت داشته باشند.(۸)

 - وهابیان معتقدند القابی را که بر عزت و احترام دلالت دارند، در مورد انسان‌ها نباید به کار برد و ناصواب است؛ زیرا احترام و تعظیم تنها شایسته خداوند است.

 - وهابیون به جنگ با دیگر فرقه‌ها و مذاهب اسلامی معتقد هستند و مدعی اند باید به آیین وهابیت در آیند، یا جزیه دهند، از این رو همیشه مسلمانان دیگر را به کفر متهم نموده، اموال و نوامیس بقیه را حلال می دانند. آنان می گویند که هر کس مرتکب گناه کبیره شود، کافر است.(۹)

عوامل گسترش وهابیت

به طور کلی می‌توان گفت دو عامل به انتشار دعوت محمد بن عبد الوهاب در میان اعراب بادیه نشین نجد کمک زیادی کرد:

 ۱ـ حمایت سیاسی ـ نظامی آل سعود از محمد بن عبد الوهاب.

 ۲ـ دوری مردم نجد از تمدن و معارف و حقایق اسلامی.

 توضیح بیشتر اینکه: جنگهایی که وهابیان در نجد و خارج از نجد (حجاز، یمن، شام، عراق و...) می‌کردند، جاذبه‌ای دلفریب داشت به گونه‌ای که ثروت هر شهری که با قهر و غلبه بر آن دست می‌یافتند، بر مهاجمین حلال بود، اگر می‌توانستند آنرا جزو تصرفات و املاک خود قرار می‌دادند و در غیر این صورت، به غنایمی که به دست آورده بودند اکتفا می‌کردند.

جنایات وهابیت

کشتار شیعیان به دست وهابیان در عتبات عالیات، صفحه‌ای سیاه در تاریخ اسلام است. صلاح الدین مختار، که از نویسندگان وهابی است، می‌نویسد: در سال ۱۲۱۶

 هـ . ق امیر سعود با قشون بسیار متشکل از مردم نجد و عشایر جنوب و حجاز و تهامه و دیگر نقاط به قصد عراق حرکت کرد، وی در ماه ذی قعده به کربلا رسید و آنجا را محاصره کرد. سپاهش برج و باروی شهر را خراب کرده، به زور وارد شهر شدند و بیشتر مردم را که در کوچه و بازار و خانه‌ها بودند به قتل رساندند. سپس نزدیک ظهر با اموال و غنایم فراوان از شهر خارج شدند و در نقطه‌ای به نام ابیض گرد آمدند. خمس اموال غارت شده را خود سعود برداشت و بقیه به نسبت هر پیاده یک سهم و هر سواره دو سهم، بین مهاجمین تقسیم شد.

ابن بُشر، مورخ نجدی، درباره حمله وهابیان به نجف می‌نویسد: در سال ۱۲۲۰ سعود با سپاهی انبوه به قصد حمله به نجف حرکت کرد و سپاه خود را در اطراف آن شهر فرود آورد. وی دستور داد با روی شهر را خراب کنند، ولی هنگامی که سپاه او به نزدیکی شهر رسیدند خندق عریض و عمیقی دیدند، که امکان عبور از روی آن وجود نداشت. در جنگی که بین طرفین رخ داد بر اثر تیراندازی از باروهای شهر، عده‌ای از سپاهیان سعود کشته شدند و بقیه آنها از گرد شهر عقب نشسته و به غارت روستاهای اطراف پرداختند.

 ممکن است تصور شود که وهابیان، تنها بلاد شیعه نشین را مورد تاخت و تاز قرار می‌دادند. ولی این اندیشه به هیچ وجه درست نیست و باید گفت: کلیه مناطق مسلمان نشین حجاز و عراق و شام، آماج حملات آنها قرار داشت و تاریخ در این مورد از هجومهای وحشیانه‌ای گزارش می‌دهد که مجال شرح آن نیست. برای نمونه تنها به یک مورد اشاره می‌کنیم: جمیل صدقی در خصوص فتح طائف به دست وهابیان می‌نویسد: از پلیدترین کارهای وهابیان، قتل عام مردم است که بر صغیر و کبیر رحم نکردند، طفل شیر خوار را بر روی سینه مادرش سر می‌بریدند، و جمعی را که مشغول فرا گرفتن قرآن بودند، همه را کشتند. چون در خانه‌ها کسی باقی نماند به دکانها و مساجد رفتند و هر که را دیدند، حتی گروهی را که در حال رکوع وسجود بودند، کشتند. کتابها را که در میان آنها تعدادی قرآن و و دیگر کتب حدیث و فقه بود در کوچه و بازار افکندند و آنها را پایمال کردند. این وقایع خونبار در سال ۱۲۱۷ هـ.ق اتفاق افتاد.

وهابیان پس از قتل عام طائف، نامه‌ای به علمای مکه نوشتند و آنان را به آئین خویش دعوت کردند. سپس صبر کردند حج منقضی شد و حاجیان از مکه بیرون رفتند، آنگاه قصد مکه نمودند.

 علمای مکه در کنار کعبه گرد آمدند تا به نامه وهابیان نجد پاسخ گویند، در حین گفتگو و مشاوره آنان، ناگهان جمعی از ستمدیگان طائف داخل مسجد الحرام شدند و آنچه بر آنان گذشته بود. بیان کردند و در میان مردم مکه شایع شد که وهابیان به مکه آمده و کشتار خواهند کرد. مردم مکه سخت در وحشت و اضطرارب افتادند، چندان که گویی قیامت بر پا شده است ابو حامد خطیب در مسجد الحرام به منبر رفت و نامه وهابیان و جواب علماء در رد عقاید آنان را قرائت کرد. آنگاه خطاب به علماء و قضات و ارباب فتوا گفت: گفتار نجدیان را شنیدید و عقایدشان را دانستید. درباره آنان چه می‌گویید؟ همه علماء و مفتیان مذاهب اربعه اهل سنت، از مکه مکرمه و سایر بلاد اسلامی که برای ادای مناسک حج گرد آمده بودند، به کفر وهابیان حکم کردند و بر امیر مکه واجب دانستند به مقابله با آنان اقدام کند و افزودند که بر مسلمین واجب است او را یاری کنند و با وی در جهاد علیه وهابیان شرکت نماید و هر کس بدن عذر تخلف کند گنه کار بوده و هر کس در این راه شرکت کند مجاهد، و در صورت کشته شدن شهید خواهد بود. در این امر بین تمام علمای مسلمانان اجماع بود و فتوای مزبور را نوشته و همه مهر کردند.

پی نوشت‌ها:

۱. جعفر سبحانی، آیین وهابیت، ص ۲۴ ـ ۲۹.

 ۲. احمد مبلغی، تاریخ ادیان، ج ۳، ص ۱۴۲۹.

 ۳. همان.

 ۴. آیین وهابیت، ص ۳۸؛ رضا برنجکار، آشنایی با فِرَق و مذاهب اسلامی، ص ۱۴۶.

 ۵. آیین وهابیت، ص ۳۸.

 ۶. تاریخ ادیان، ص ۱۴۳۰.

 ۷. جن (۷۲) آیه ۸.

 ۸. تاریخ ادیان، ص ۱۴۳۰.

 ۹. همان، ص ۱۴۳۱.

رحله ابن بطوطه: ص ۹۵ ـ ۹۶.

تکمله السیف الصیقل: ص ۱۰۹ ـ ۱۹۲.

الدره المضیّه فی الرد علی ابن تیمیه، شبکی، ص ۵.

فوات الوفیات، کتبی: ج ۱، ص۷۷.

الفتاوی الحدیثه:ص ۸۶.

کشف الشبهات: ص ۵۸ ـ ۸۷، چاپ دارالقلم.

کشف الارتیاب: ص ۷۷ ـ شهداء الفضیله، علامه امینی: ص ۳۸۸.

عکس دختر , عکس دختر ایرانی , عکس ایرانی , عکس بازیگران ایرانی , عکس بازیگر ایرانی, عکس زنان ایرانی, عکس زیباترین دختر ایرانی, عکس پسر ایرانی, عکس پسران ایرانی ، u;s nojv , u;s nojv hdvhkd , u;s hdvhkd

:: بازدید از این مطلب : 732
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 6 شهريور 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عکس دختر ایرانی

در شرح فرازی از دعای کمیل، دلایل تاخیر عقوبت گناهکاران از سوی خداوند را تشریح کرده است.

و لاتُعاجِلنِی بِه العُقوبِةِ عَلی مَا عَمِلتُهُ فِی خَلَواتِی مِن سُوءِ فِعلِی وإِسَائَتِی، وَ دَوامِ تَفریِطِی وَ جَهَالَتی، وَ کَثَرۀِ شَهَواتِی وَ غَفلَتِی

به آنچه که در خلوت هایم مرتکب شدم عذاب و عقوبتم مکن، از کار زشتم و گناهم و ادامۀ کوتاهی ام در بندگی و نادانی ام و بسیاری شهواتم و غفلتم.

در این فراز از دعای پر فیض کمیل، از درگاه قادر متعال در خواست می شود به خاطر گناهان و زشتی ها و بدی ها و کوتاهی ها و نادانی ها و شهوت هایی که در خلوت از انسان سرزده است شتاب نکند و با مهلت دادن به او راهی برای بازگشت بندۀ گناهکار شرم سار باز نماید. که تأخیر در عقوبت و مهلت دادن به گناهکار صفتی از صفات حضرت حق است.

علت تأخیر درعقوبت

از معارف الهی استفاده می شود اگر شتاب در عقوبت می شد، جنبده ای در زمین باقی نمی ماند. ولی وجود مقدس او از باب رحمت و مهلت دادن به بندگان، شتاب در عقوبت نمی کند؛ و این مهلت برای این است که:

گناهکاران، فرصت را غنیمت بشمارند و با حضرت او از آشتی در آیند و با توبۀ واقعی، آثار گناهان را بزدایند و مفاسد گذشته را اصلاح کنند و واجبات از دست رفته را جبران نمایند.

در عقوبت آنان شتاب نمی کند تا اکر از نسل آنان بخواهد مؤمنی پدید آید عقوبت، مانع پدید آمدنش نشود.

یا به خاطر نالۀ کودکان و دعای عاشقان و گریۀ نیمه شب زنده دلان، عقوبت را به تأخیر می اندازد؛ یا با توبه برطرف می کند. و چنانچه مانعی از این قبیل نباشد از شتاب در عقوبت امتناع نمی کند.

در هرصورت چون در دستگاه او به خاطر بیپروایی اهل گناه، شتاب در عقوبت وجود دارد، این شتاب را می توان با دعا و ندبه و گریه و زاری و توبه و اصلاح مفاسد از میان برداشت. چنان که قوم یونس با روی آوردن به پیشگاه حضرتش با کمک توبه و ناله و استغاثه، عقوبت را از خود برطرف کردند.

به این نکتۀ بسیار مهم باید توجه داشت که اگر عقوبت الهی فرا رسد، هیچ قدرتی نمی تواند آن را از مردم باز گرداند.

گوشه ای از انواع عقوبت

باید به این حقیقت مهم هم توجه کرد که گاهی عقوبت الهی در دنیا به صورت قحطی، بلاهای آسمانی، گرانی کالا، بی اعتمادی به یکدیگر و در نهایت به صورت مسخ باطنی چهره، نشان داده می شود.

نشانه های مسخ باطن

نشانه های مسخ باطن در کلام رسول خدا(ص) در روایتی بسیار مهم خطاب به امیرالمؤمنین(ع) به این مضمون آمده است: ( نهج البلاغه خطبۀ 156(

ای علی به زودی این امت بعد از من به اموالشان امتحان می شوند، اینان به دینشان برخدا منت گذارند، و آرزوی رحمت خدا نمایند، و خود را از عذابش ایمن به حساب آرند، و با شبهات دروغین و هواهای فراموش آور حرامش را حلال دانند، پس مادۀ مست کنندۀ را که از انگور و خرما می گیرندو به شبهۀ نبیذ( آشامیدنی حلال)، و مال حرام را به شبهۀ هدیه و بخشش، و ربا را به شبهۀ داد و ستد برخود حلال کنند.

مسخ باطن هم نوعی از عقوبت خداست

راستی اگر باطن افراد به سبب تداوم گناه از حالت انسانی به حالت شیطانی مسخ نشده باشد، چگونه حرام خدا را حلال می دانند و شراب و مال حرام و ربا را برخورد حلال می نمایند؟ این امور از آثار مسخ باطنی است که مسخ باطن هم درحقیقت نوعی از عقوبت خداست؛ چنانچه به صورت ظاهر در قوم نافرمان بنی اسرائیل پدیدار شد و گناهکاران آن امت، مخاطب به خطاب عقوبت آور خدا شدند:

کُونُوا قِردَهً خاسِئِینَ. بقره 2: 65

به صورت بوزینه هایی از رحمت رانده شدند!

امام (ع) در جملات مورد شرح پس از بیان( مِن سُوءٍ فِعلِی و إِسائَتِی) به چهار مطلب اشاره می فرماید:

تفریط، جهل، شهوت و غفلت

تفریط:

منظور از تفریط در این مقام، کوتاهی ورزیدن در طاعت و عبادت و خدمت به بندگی خدا و انجام کار خیر است.

معارف الهی مردم را از افتادن در ورطۀ تفریط نهی کرده اند و تفریط را خسارتی سنگین و سبب محرومیت از فیوضات الهی قلمداد نموده اند.

امیرالمؤمنین(ع) در ضمن روایاتی بسیار با ارزش فرموده است: التَفرِیطُ مُصِیبَة ِالقَادِر. غرر الحکم: 479، حدیث 11009

کوتاهی کردن مصیبتی بسیار و بلایی تواناست.

ثَمَرَةُ التَفریِطِ النَّدامَةُ، وَ ثَمَرةُ الحَزمِ السَّلامَةُ. نهج البلاغه: حکمت 181.

نتیجه کوتاهی ورزیدن، پشیمانی، میوۀ دور اندیشی، سلامت است.

الجَنتُ غایَةُ السابِقِینَ، وَ النَّارُ غایَتُ المُفرِطِینَ. نهج البلاغه: خطبه 157.

بهشت نهایت و خط پایان پیشی گیرندگان، و آتش، نهایت و خط پایان کوتاهی کنندگان است.

امام ششم(ع) فرمود: مَن فَرَّطَ تورَّطَ. تحف العقول:356

کسی که کوتاهی ورزید به مشکلات بسیار سخت دچار شد.

جهل:

نادانی به حقایق و جهل به امور دنیا و آخرت و تکالیف و وظایف و حقوق خود و دیگران، بیماری بسیار خطرناکی است که اگر با تحصیل علم و معرفت مداوا نشود هلاکت ابدی و رسوایی دائمی و خسارت جبران ناپذیر به دنبال خواهد داشت.

شهوت:

شهوت به معنا:« رغبت شدید و میل به چیزی است که انسان آن را برای به دست آوردنش هدف گرفته است».

اگر این رغبت و میل به امور ناپسند و حرام باشد، سبب افتادن در گناه و معصیت و سرانجام کشته شدن روح عقل و در نهایت دچار شدن به عذاب دنیا و آخرت خواهد شد.

سبب هیجان شهوت، محبت و عشق بی اندازه به دنیا ست که مانند درختی در کنار وسوسه های شیطان و همنشینی با بدکاران و از خدا بیخبران رشد و نمو می کند و شاخه های شهوت از آن می روید و تبدیل به شجرۀ ملعونه می شود، که جز ارتکاب گناهان، و دور گشتن از خدا و محرومیت از رحمت الهی و سزاوار ننگ دنیا و آخرت شدن و افتادن به دوزخ میوه ای دیگر ندارد.

این درخت خطرناک که نمونه ای از درختان جهنم- و به ویژه درخت زقوم است، به غیر از تیشۀ موعظه و نصیحت و توجه به خدا و اندیشه در عاقبت و عبرت گرفتن از حوادث، ریشه کن نمی شود.

اهل حقیقت می گویند: از خطرناک ترین شاخه های این درخت که در بسیاری از نفوس ریشه دوانده و سبب بروز بسیاری از معاصی و گناهان و علت پیدایش بسیاری از زشتی های اخلاقی در آنان شده، هفت شاخه است:

شاخه های هفتگانه درخت شهوت:

شهوت مقام ، ریاست و جاه و جلال.

شهوت مال و ثروت و ملک و منال.

شهوت کاخ و عمارت های گران .

شهوت مباشرت با زنان زیبا و طنازان هم چون حور.

شهوت خوراکی ها و نوشیدنی های لذت بخش و سکر آور.

شهوت لباس های فاخرو پوشیدنی های ابریشمی و رنگارنگ.

شهوت معاشرت و نشست و برخاست با اهل فسق و فجور و آلوده دامنان به گناه و معصیت.

این هفت شهوت ،خواه و ناخواه سبب بروز هفت صفت شیطانی از افق باطن انسان، و مانع تابش خورشید عرفان برمرغزار دل های غافلان است:

تکبر، ریا و خودنمایی، حسد و حقد، حرص و طمع، بخل، ستم، خشم و غضب

عکس دختر , عکس دختر ایرانی , عکس ایرانی , عکس بازیگران ایرانی , عکس بازیگر ایرانی, عکس زنان ایرانی, عکس زیباترین دختر ایرانی, عکس پسر ایرانی, عکس پسران ایرانی ، u;s nojv , u;s nojv hdvhkd , u;s hdvhkd

:: بازدید از این مطلب : 690
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 6 شهريور 1394 | نظرات ()